یک رهگذر بی گناه که اشتباهاً با یک قانون شکن قاتل اشتباه گرفته می شود، مجبور می شود فرار کند تا سعی کند با دستگیر کردن مقصر واقعی نام خود را پاک کند...
سرگرد "تام تورن" چهار مرد را برای دریافت مدال افتخار معرفی می کند. او دستور پیدا می کند با آنها به کوردورا بازگردد. در این مسیر او فرصت آنرا بدست می آورد که اثبات کند یک ترسو نیست...
مورفی پس از سرقت از یک بانک ، هویت تعقیب کننده خود که یک مارشال مشهور آمریکایی است را بدست می آورد . زمانی که به یک شهر می رود و با قاضی محلی ماتائو روبرو می شود ، مورفی مجبور است به عنوان مارشال جدید باقی بماند ...
متهمان "جان جکسون" و "نوا کالن" از یکدیگر متنفر هستند. پس از اینکه اتومبیل زندان دچار سانحه می شود، آنها فرار می کنند. در حالیکه به یکدیگر بسته شده اند آنها باید به یکدیگر کنار بیایند. وقتی خود را آزاد می کنند دشمنیشان تبدیل به دوستی و احترام می شود...
«داج سیتی»، به عنوان آخرین شهر پیش از ورود به قلمرو غرب وحشی، به طور طبیعی به مرکز تجمع تبهکاران تبدیل شده است. به همین دلیل، دولت فدرال یکی از توانمندترین مأموران مجری قانون خود، یعنی کلانتر «مت دیلون»، را به این شهر اعزام میکند. کلانتر دیلون در اجرای قانون بسیار قاطع و سرسخت است، اما هرگز این اصل را فراموش نمیکند که قانون برای خدمت به مردم وضع شده است، نه آنکه مردم در خدمت قانون باشند. در انجام این مأموریت دشوار، «تَدِ» تازهکار و «فِستوس هَگِنِ» سالخورده و باتجربه، به عنوان معاونان کلانتر، او را یاری میدهند.