داستان بر اساس زندگی ادموند کمپر، قاتل زنجیرهای آمریکایی است که در نوجوانی والدین بزرگ خود را کشت و پس از آزادی، هشت زن دیگر، از جمله مادرش را به قتل رساند.
دکتر کارن، متخصص عجیب و غریبی است که بیماران ناآگاه را از طریق فرآیند تناسخ راهنمایی می کند. هنگامی که هریسون رویاهای تکراری را تجربه می کند، برای کمک به دکتر کارن مراجعه می کند و مواجهه خود را با زنی که در زندگی قبلی او را دوست داشت، فاش می کند...
نینجایی شجاع و نترس به نام ریو هنگامی که توسط سازمانی که برایشان کار می کرد ، مورد خیانت قرار می گیرد ، نزد استاد قدیمی اش می رود تا با فراگیری فنون رزمی جدید ، بتواند انتقام سختی بگیرد. اما...
الکس، یک پسر هشت ساله، به نظر می رسد که برای تصاویر خشونت آمیز که در تلویزیون می بیند، شیفتگی وحشتناکی دارد. پس از به دنیا آمدن دو برادرش، او احساس تنهایی می کند و دو دوست خیالی پیدا می کند. او که آسیب دیده و خیانت شده است، از پدرش اخاذی می کند تا برای اتاقش تلویزیون بگیرد. او از طریق تلویزیون به خشونت جنگ ها پی می برد و مجذوب می شود.
«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …
5- یک تاجر خیانتکار، اتاقی اضافی را از دو خواهر اجاره میکند تا از آن برای روابط پنهانی خود استفاده کند، بیخبر از اینکه آنها قاتلهای زنجیرهایای هستند که هر زنی را که وارد آن اتاق میشود، به قتل میرسانند...
در سال هاي دور، اعضاي خانواده و افراد قبيله ي «کونان» (شوارتسنگر)، هنگامي که او کودکي بيش نبوده، به دست افراد قبيله ي ديگري قتل عام مي شوند. «کونان» از همان زمان تصميم مي گيرد که جسمش را قوي سازد تا به هنگام بزرگ سالي، انتقام بگيرد.