یک خاخام دوستداشتنی و محترم در یک شهر کوچک واقع در منطقهی بیابانی مرتفع، پس از آنکه جامعهی محلیاش مورد حملهی خشونتآمیز قرار میگیرد، به یک هفتتیرکش بعید و نامنتظر تبدیل میشود.
در دهه 1880 میلادی، در ایالت وایومینگ، پسری که پس از درگذشت پدر و مادرش مسئولیت نگهداری از خود و برادر کوچکترش را بر عهده داشت، پس از آنکه به جرم کشتن تصادفی یک دامدار بومی به چوبه دار محکوم شد، به همراه پدربزرگش که مدتها از او دور بوده، میگریزد.
قاتل نقابداری ملقب به «فلجکننده»، همه اطرافیان کلیمنتین کارتر، زن حساس، را به طرز وحشیانهای به قتل میرساند. آیا اندرو لوبیتز روانی مرده دوباره از قبر برگشته است ؟ یک قاتل تقلیدی یا یک وحشت غیرقابل تصور؟ کلیمنتین باید از توانایی پیشگوئی خود استفاده کند تا یک قدم جلوتر از تیغه قاتل باشد و معما را حل کند...
وقتی گروه گلممتال “سونیک گریو” که در سال 1989 به عنوان یک گروه یکترانهای معروف شدند، به امید بازگشت به کوچلا سفر میکنند، توقف پیتوتی آنها در جاشوا تری یک حملهی “غیرعادی” و “فرازمینی” را به وجود میآورد و آنها باید خودشان را از خطر نجات دهند...
گوررو یکبار دیگر از مرگ بازمیگردد تا از یک شیء مقدس محافظت کند و نگذارد به دست گروهی از سربازان مزدور بیافتد، زیرا می تواند باعث ایجاد آشوب و جنگ شود...
در سال 1979، یک خانواده هندی به امید زندگی رویایی به آمریکا نقل مکان می کنند. وقتی که پسر 10 ساله آنها اسمیت با دختر همسایه دوست می شود ، تمایل او برای تبدیل شدن به یک "پسر خوب" او را بیش از هر زمان دیگری از ایده آل های خانواده اش دور می کند...
زنی که از رازِ همسرش با خبر است ، او را مجبور میکند تا برای بهتر شدن روابطشان وارد یک جنگل شوند و چادری در آن جا بزنند ، تا اینکه غصه های ماورایی و ترسناکی که از آن در ذهن خود تصور میکردند پا به حقیقت میگذارند و ...
زمانی که Jae بیست و چهار ساله از زندان به اتهام قتل مادرش آزاد می شود، به خانه ی قدیمی شان در شهر کوچک Ridgecrest باز می گردد که تمایلی به این کار ندارد اما مجبور است. او تصمیم میگیرد به همراه برادرش به یک سفر جاده ای برود، سفری که دیدگاه او به زندگی را به طور کل تغییر می دهد و…
یک برنامه اعدام از پیش تعیین شده، ناگهان با شکست مواجه میشود و مخلوقی شرور به نام "ریپر" از شهری که جنایتکاران خطرناک روی مرگ و زندگی با هم مبارزه میکنند، آزاد میشود.…
کالان با قدرت خارقالعادهای که از یک صلیب سلتیک باستانی به دست آورده، به مبارزه با شیطان ادامه میدهد. او در این راه به تیمی از متخصصان اسلحه میپیوندد و با یک امپراتوری غیرقابل توقف در لسآنجلس میجنگد...
مرد غریبهای با تفنگی بر دوش، هفت نفر از مشتریان رستورانی دورافتاده در حاشیه جاده را گروگان گرفت. اما با افزایش تعداد قربانیان، بازماندگان ناامید دریافتند که یکی از گروگانها شاید خطرناکتر از خود آدمربا باشد.
این سریال اسپینآف فیلم The Bad Boys میباشد و داستان سید برنت را دنبال میکند. او آخرین بار درحال از بین بردن یک کارتل مواد مخدر دیده شده است، سید گذشتهی پیچیدهی خود را فراموش کرده است و در حال حاضر یک کارگاه سرسخت است. شریک او در ماموریتهایش نانسی مککنا (جسیکا آلبا) است. سید معتقد است که شیوهی زندگی غیر طبیعی او میتواند راز شخصی او را پنهان کند. زمینهی مشترک این دو در خطرناکترین جنایتهای شهر لسآنجلس پیدا خواهد شد.
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
پس از استقلال کشور مکزیک از دولت استعماری اسپانیا در سال 1823 مهاجرت آمریکایی ها به ایالت تگزاس که در آن زمان بخشی از خاک کشور مکزیک بود افزایش یافت. به طوری که پس از مدت کوتاهی اکثر ساکنان این ایالت را آمریکایی تبارها تشکیل می دادند که با دولت مرکزی اختلاف نظرهای فراوانی داشتند...