سوفی مککلارن، تبارشناس، متخصص در گرد هم آوردن خانوادهها است. وقتی دوست صمیمی او جاناتان نیاز فوری به یافتن یک اهداکننده مغز استخوان دارد، قضیه شخصی می شود...
جو آر. لنزدیل در یکی از بیش از 50 رمان، 500 داستان کوتاه و کتاب های کمیک و فیلمنامه های بی شمارش نوشت: "نام تو مقدس باشد، خداوندا، و تفنگ ساچمه ای کارهایت را انجام بده." در حالی که لنزدیل یک داستان نویس پرکار است، یک نویسنده معمولی نیست...
یک فیلم هیجانانگیز ماورایی درباره چهار دوست قدیمی که برای گذراندن شبی ترسناک در یک خانهی ارواحی عجیب و غریب که زمان را دستکاری میکند، دوباره گرد هم میآیند.
اولیویا دختر دوازده ساله ایی است که خود را مقصر مرگ دوست خود میداند, گویا او بعد از هربار آواز خواندن باعث احظار یک چهره شیطانی به نام Crooked Man میشود که دیگران را به قتل می رساند...
یک بازیگر جوان بدون احترام به سالمندان خود را تبدیل به یک پیرمرد می کند و یک هفته در خانه سالمندان زندگی می کند و مجوز است گزینه های زندگی خود را بررسی کند...
مرد غریبهای با تفنگی بر دوش، هفت نفر از مشتریان رستورانی دورافتاده در حاشیه جاده را گروگان گرفت. اما با افزایش تعداد قربانیان، بازماندگان ناامید دریافتند که یکی از گروگانها شاید خطرناکتر از خود آدمربا باشد.
برای اینکه یک پزشک شهر بزرگ بتواند شغل خود را پیدا کند، باید تابستان خود را در دانز راک، کارولینای شمالی بگذراند. او با پسر 10 ساله اش ، مهم ترین چیز را کشف می کند و یاد می گیرد که از چیزهای ساده زندگی لذت ببرد...
داستان حول محور سه دختر جوان میچرخد: دنی، طراح جشنهای خانواده سلطنتی که به دنبال خواهر گمشدهاش است، بریتنی، دختر لوس و نازپروردهای که آرزوی داشتن اسب دارد، و رچل، دختری که در خانوادهای ناآرام زندگی میکند و آرزوی داشتن خانوادهای واقعی را دارد. در یک شب جادویی، روح بریتنی و رچل با هم جابهجا میشود و زندگی هر سه دختر را دستخوش تغییراتی بزرگ میکند.
فیلم از اینجا شروع میشه که 4 تا مبلغ دینی همسایه یه پسر همجنسگرای شیطون میشن … خیلی هم شیطون! این پسر از یکی از این پسرای مبلغ دینی خوشش میاد و میخواد باهش رابطه برقرار کنه … کم کم عشق به وجود میاد
شش جوان بزرگسال در حین اقامت در یک عمارت دورافتاده، شیاطین درونی خود را در طول یک بازی ساده به نام «تابو» آشکار میکنند. آنها یک سال بعد دوباره دور هم جمع میشوند، اما خیلی زود متوجه میشوند که یکی از آنها به خاطر خطاهای اخلاقیشان قصد کشتن بقیه را دارد.