María Alfonsa Rosso

هیلدگارت رودریگز، یک نویسنده زودرس و پرکار در اسپانیای دهه 1930، توسط مادرش برای تبدیل شدن به الگویی برای زنان آینده پرورش یافت.

دو خواهر به دلیل یک راز خانوادگی از هم جدا شده اند. آنها وقتی که نوه هایشان با هم ملاقات می کنند، فرصتی برای آشتی پیدا می کنند. آنها با کمک هم، سعی می کنند اختلافات گذشته را حل کنند و خانواده های خود را دوباره متحد کنند...

یک کارآگاه در حال تعقیب یک مظنون به قتل کودک است . این مظنون دستگیر می شود ، اما به دلیل یک اشتباه اداری آزاد می شود .این کارآگاه مادر کودک مقتول را برای اجرای عدالتی که نظام حقوقی نمی‌تواند ارائه دهد، استخدام می‌کند...

یک گروه از دوستان 12 ساله به لطف قدرت دوستی باید یاد بگیرند که با از دست دادن و ناملایمات کنار بیایند...

فیلم نویسنده ای به نام آنتونیو را دنبال می‌کند که با خود در کوه‌ها خلوت کرده است ، نویسنده پس از درک عجیب و غریب جامعه روستایی شروع به زیر سوال بردن خطوط بین واقعیت و داستان می کند...

آنا جوان، یک دختر سویلیایی که از خانواده و محله خود خسته شده است، رابطه‌ای با پسر آفریقایی-آمریکایی را آغاز می‌کند که مادرش آنرا ترتیب داده تا از برکناری جلوگیری کند...

یک زن اسپانیایی برای دریافت جایزه باید دستورالعمل های پیچیده ای را دنبال کند...

زمانی که قطار در میانه‌ی یک هوای خطرناک در وسط ناکجا آباد متوقف می‌شود، مسافران شروع به درگیری با یکدیگر می‌کنند.

اقتباسی از نمایشنامه مشهور «عروسی خون» فدریکو گارسیا لورکا که روایتگر داستان دو مردی است که همزمان عاشق یک زن می شوند و این زن در دوراهی سختی قرار میگیرد...

پس از اینکه آنجلا خبرنگار جوان از حادثه وحشتناک ساختمان مسکونی در قسمت دوم فیلم نجات می یابد، با یک تانکر حمل نفت به یک کشتی نظامی منتقل می شود و پس از بررسی تانکر نفت توسط سربازان یافته می شود، اما آنها نمی دانند که آنجلا حامل ویروس شیطانی مرموز می باشد…

در این فیلم اسپانیایی زبان خواهیم دید که کارلوس یک خیاط معتبر در گرانداست همچنین یک قاتل که در سایه ها به سر میبرد کارلوس هیچ پشیمانی و احساس گناهی از کارهای خود نمی کند تا اینکه دختری با نام نینا به زندگی او وارد می شود و عشق را در درونش بیدار می کند….

سه زن، سه دوره، یک سرنوشت؛ در سال 1923، ویولتا عاشق مرد جوانی می شود که می خواهد به فرانسه بگریزد. در سال 1941، اینس در بیابانی در انتظار معشوق گمشده خود، پاکو، زندگی می کند. در سال 1975، لوئیزا متوجه می‌شود که می‌ترسید تمام زندگی‌اش را دوست داشته باشد...

یک مادر بعد از مرگش به محل زندگی‌اش باز می گردد تا مشکلاتی را حل کند که در زمان زنده بودنش نمی توانست حلشان کند...

یک فیلم کوتاه در مورده جنگ داخلی اسپانیا که در سال 1936 شروع شده بود.

در پس‌زمینه‌ی دراماتیک جشن‌های هفته مقدس اسپانیا، دو پلیس زن تلاش می‌کنند تا یک سری جنایات را در شهر مورون د لا فرانترا در اندلس، در منطقه سیاسی و فرهنگی به‌اصطلاح «اسپانای عمیق» سویا، که محل استقرار یکی از بزرگترین پایگاه‌های نظامی بین‌المللی ایالات متحده است، حل کنند.

زندگی سیرا، خیاطی که در عشق یک مرد به سر می برد، آشفتگی مادرید را قبل از جنگ داخلی در طنجه ترک کرد، جایی که او به طور ناخواسته بخشی از یک طرح جاسوسی می شود.