شینجی ایزوموتو، هنرمند مانگا، تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد زیرا بینایی خود را از دست می دهد. وقتی هیبیکی آیدا، یکی از طرفداران او که ناشنوا است، او را نجات می دهد، آنها وارد یک رابطه متحول کننده می شوند...
ایوری ایگاراشی به عنوان رادیوگرافی در یک بیمارستان عمومی کار می کند. او افسرده شده است، زیرا آن آماکاسو، که او را دوست دارد، تصمیم گرفته است به خارج از کشور به دانشگاه پزشکی واشنگتن سفر کند..
مادر جدا شده کائوروکو منتظر فارغ التحصیلی دخترشان است تا مراحل طلاق آغاز شود و متعاقباً نهایی شود. فاجعه زمانی رخ می دهد که دختر هرگز فارغ التحصیل نمی شود. او به دلیل تصادف به کما رفته و مرگ مغزی می شود ...
تامیکو در کودکی پینگ پنگباز بسیار خوبی بود، اما حالا بیست و هشت ساله است و این ورزش را کنار گذاشته. مادرش هاناکو با انضباط و برنامهای سخت به او بازی را یاد داده بود، اما پس از مرگ مادر، تامیکو با رها کردن ورزش احساس آزادی کرد و به جای آن زندگی عادی را پیش گرفت. یکی از همکارانش، آکیهیکو، از او میخواهد که به ...
هیکاری پس از فوت پدرش، شغل خود را رها کرده و به زادگاهش در فوکوئوکا بازمیگردد تا مغازه رامن فروشی پدرش را اداره کند. او در تلاش برای بازسازی دستور پخت پدرش به مشکل برمیخورد و به خاطرات دوران کودکی خود پناه میبرد.
رادیولوژیستها در یک بیمارستان، بیماران را از طریق اسکنهای اشعه ایکس، سیتیاسکن و امآرآی تشخیص میدهند. یکی از متخصصان در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد، در حالی که دیگری با فشار ناشی از میراث خانوادگی در حوزه پزشکی مواجه است.