پس از آنکه یک پارک تفریحی با موضوع احیای دایناسورهای منقرضشده در توکیو افتتاح شد، شیرو، سگ خانگی شینوسکه، با یک دایناسور کوچک مواجه میشود. این دو با یکدیگر دوست میشوند، ولی این دوستی احتمال دارد موجودیت پارک را به خطر اندازد.
دانش آموز دبیرستانی "آسونا" پس از اینکه فاش شد که در بازی هنر شمشیرزنی آنلاین به دام افتاده است، با یک شمشیرباز جوان مبارزه می کند، جایی که اگر نوار سلامتیش به صفر برسد، مغزش در زندگی واقعی نابود می شود...
"اسانا" بعد از اینکه یک بازی به اسم "اوردینا اسکیل" ساخته میشود "کوریتو" را متقاعد میکند تا در بازی شرکت کند اما به طور غیره منتظره ای آن ها متوجه میشوند که این بازی برای سرگرمی ساخته نشده است و ...
داستان در مورد یک دنیای زیرزمینی مخفی میباشد. دنیای گرم و پر از لوله و… . شاهزاده این دنیا به اسم "پاتما" همیشه دوست دارد به بیرون برود و گردش کند. او بیشتر از همه دوست دارد به محلی برود به اسم “منطقه خطر”. هیچ کس اجازه ورود به این منطقه را ندارد و کسی به "پاتما" نمیگوید که چرا. بالاخره او وارد منطقه خطر میشود و راز آن را کشف میکند و داستان شروع میشود...
ایچیرو ساتو در مدرسه راهنمایی دچار توهم فانتزی بوده و خودش قهرمانی به اسم کوگا ماریوین میدید که این مسئله اون در مدرسه راهنمایی دچار دردسر می کنه و از طرف همکلاسیاش مسخره میشه و دست میندازنش و این مسئله اون رنج میده . بخاطر همین در زمان حاضر اون تصمیم میگیره در دوران دبیرستان و مدرسه جدیدش مثل یک پسر معمولی و نرمال رفتار کنه. اما متاسفانه معلمش اون با یک دختر با شنل آبی که مورد مشابه مثل خودش داره مواجعه میکنه و از اون میخواد هواش داشته باشه.
جهنم نام یک زندان می باشد که افرادی که کارهای شیطانی زیادی در این دنیا انجام داده اند به این مکان فرستاده می شوند . یک روز زندانیان این زندان مخوف با کمک هم از این زندان فرار می کنند و وارد دنیای واقعی می شوند ، دنیایی که ایچیگو و دوستانش در آن زندگی می کنند . پس از اینکه زندانیان پا به محل زندگی ایچیگو و دوستانش می گذارند آنها تصمیم می گیرند که با این موجودات شیطانی به نبرد بروند اما آنها درمی یابند که توان مقابله با این زندانیان قدرتمند را ندارند ، در ادامه فردی مرموز پا به این دنیا می گذارد و به کمک ایچیگو و دوستانش می رود .
کمی به همراه تیم خود مشغول تحقیق درباره یک ناهنجاری انرژی هستند. در همین زمان، چون-لی و گایل به دنبال سرنخهایی درباره ناپدید شدن تعدادی از رزمیکاران شناخته شده میگردند. از سوی دیگر، کریسون وایپر از طرف ست مأموریت یافته است تا ریو را دستگیر کند، چرا که ست به دنبال قدرت "ساتسویی نو هادو"ی ریو است.
جولای 1998: میکیا فوجینو آسگامی گیج را در یک کوچه خمیده پیدا می کند و متوجه می شود که از درد شکم خود رنج می برد. میکیا او را تا آپارتمانش همراهی می کند، جایی که او به خواب می رود. صبح روز بعد، میکیا متوجه می شود که فوجینو رفته است و در همان زمان، اخبار یک صحنه قتل در یک بار زیرزمینی متروکه را گزارش می دهد که ...
شیء با ارزشی (مهر پادشاه) در حین انتقال به جامعه ارواح به وسیله گروهی مرموز دزدیده شده و توشیرو هیتسوگایا، کاپیتان بخش دهم، که برای انتقال مهر انتخاب شده، با رهبر دزدان مبارزه می کند و کمی بعد ناپدید می شود. پس از این اتفاق جامعه ارواح تشخیص می دهد که هیتسوگایا توشیرو خائن است و باید دستگیر و اعدام شود. کوروساکی ایچیگو این تصمیم را نمی پذیرد و به همراه ماتسوموتو رانگیکو، کوچیکی روکیا و آبارای رنجی تصمیم میگیرند تا مغز متفکر دزد مهر را برملا کرده و هیتسوگایا را پیدا کنند تا آزاد شود. در همین هنگام، یک شیاد به دنبال مجرمان میگردد و به رازی تاریک که مرتبط با یک شینیگامی مرده می باشد، پی می برد.
فیلم انیمهای به نام اینوکامی است که پس از سریال تلويزيونی آن ساخته شده است. در سال ۲۰۰۷، قانون مجازات برای كسانی را که ظاهرشان عجیب و غریب است اجرا میشود. شهر توسط گروهی از افرادی که لباسهای محافظ به تن دارند محاصره میشود و آنها شروع به دستگیری هر کسی که شبیه یک منحرف جنسی باشد میکنند. تعجب ندارد که استاد اینوکامی کیتا و اینوکامی یوکو به عنوان منحرف درجه یک تحت تعقیب هستند.
در شهر کاراکورا، ارواح ناشناس ظاهر میشوند. ایچیگو و روکیا سعی میکنند با آنها مقابله کنند، اما شینیگامی مرموزی به نام سنا بیشتر آنها را از بین میبرد. سنا از پاسخ به سوالات خودداری میکند، بنابراین ایچیگو مجبور میشود او را دنبال کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.
یاشیرو رهبر جوان شینسکای و رئیس شرکت شینسکای هست، اما مثل خیلی مردان قدرتمندِ دیگه، اون یه روی مخفی هم داره اون یه مازوخیست و یه منحرفه. دومکی چیکارا به عنوان یه بادیگارد جدید میاد تا براش کار کنه، و با اینکه یاشیرو تصمیم گرفته هیچوقت دستی به مردان خودش نبره، میفهمه دومکی یه جورِ خاصیه که نمیتونه در مقابلش مقاومت کنه. یاشیرو سعی میکنه به دومکی نزدیک بشه، اما دومکی دلایل اسرار آمیزی برای رد کردنش داره. یاشیرو، کسی که از قدرتش سوءاستفاده میکنه تا به خودش تعرض کنه! و دومکی، کسی که صادقانه از تمام دستورات اون پیروی میکنه، رابطهای رو شروع میکنن، رابطهی پر فراز و نشیب بین دو مرد که در دلهاشون ترانههایی دارند اما بالی برای پرواز ندارند.
داستان این قسمت از این قرار است که کریتو (Kirito) و دوستانش تصمیم میگیرند تا عضو یک دنیای شبیهسازی زیرآبی شوند تا بتوانند خواسته یویی ( Yui) که دیدن یک وال هست را برایش برآورده سازند. اما متوجه میشوند که یویی (خواهر کریتو) از آب وحشت دارد، بنابراین تصمیم میگیرند در دنیای واقعی به او شنا یاد بدهند…
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
هنگامی که نامزدی او با شاهزاده بدون تشریفات به پایان می رسد، جزئیات زندگی گذشته ایلین نجیب زاده جوان با عجله برمی گردد و به او کمک می کند تا بفهمد که در دنیای یکی از بازی های مورد علاقه اوتوم زندگی می کند - به عنوان بزرگترین رقیب قهرمان! با این حال، حافظه او حفره های داستانی بیشتری دارد تا فن تخیلی بد... و تنها قطعیت این است که اگر او کاری را سریع انجام ندهد، مرگ او کاملاً مطمئن است. نمی توان به قهرمان/عشق-علاقه اصلی اعتماد کرد، پس چرا نمی بینیم که آخرین رئیس چه می گوید؟
یکی از خانوداه های اشراف زاده انگلیس، فانتوم هایو، سرپیشخدمتی به نام سباستین مایکلز دارند. او بدون شک دارای دانش کامل، رفتارهای بی نقص و استعداد هنرهای جسمانی است. اما بنا به دلایلی، وی به عنوان استادی ۱۲ ساله انجام وظیفه می کند.
یک دختر دبیرستانی زیبا و باهوش است. در خانه، در تمام شب با خوردن غذاهای ناسالم و نوشابه، تبدیل به یک آدم کثیف و ژولیده می شود. آیا برادر بزرگش می تواند او را تغییر دهد؟
بازگشت شمشیرزن سیاه گاتز. او در حال جستجوی پناهگاه ایست که از دست نیروهای شیطانی در امان باشد... گاتز و کاسکا دربرابر مردی که آنها را قربانی کرد، تنها چیزی که برای گاتز مانده مهارت و قدرت و شمشیر است. گاتز با وجود سرنوشت سیاهی که برای او رقم خورده هنوز ایستادگی می کند و باید برای زندگی خود بجنگد اما مشکلی هست گاتز آنچنان دیوانه وار میجنگد که ممکن است از انسانیت او دیگر چیزی باقی نمانده باشد....داستان انیمه برسک داستانی خشن از فنون شمشیرزنی، ظلم ستم، خون ریزی است همانند داستان های شکسپیر...
بالاخره پس از شش سال انتظار هیتالیا برگشته! کشور های جهان تغییر کردند و تبدیل به پسران زیبا شدند که شمارا با اتفاقات تاریخ همراهی میکنند. در این ماجراجویی کشور های ایتالیا، آلمان و ژاپن را دنبال کنید.
یک کاراگاه با داراییهای استثنایی، دایسوکه کانبه، به پایگاه جنایات مدرن ابلاغ شده است، جایی که تنها افرادی که برای کلانتری شهر دردسر ساختهاند فرستاده میشوند. در آنجا، دایسوکه همکار هارو کاتو میشود. هارو از روشهای اصولی دایسوکه سرخورده میشود و بر این باور است که همه چیز به پول نیست. معماها چالش برانگیزی در مقابل این دو کاراگاه قرار میگیرند و آنها برای حل آن باید با یکدیگر همکاری کنند.
داستان درمورد تاریخچهی جنگ جهانی دوم است. در 1 مه 1954 در برلین، در حالی که ارتش سرخ پرچمهای شوروی را بالای رایشکانزلی به اهتزاز در میآورد، گروهی از افسران نازی مراسمی رو اجرا می کنند. برای آنها، سلاخی در شهر چیزی نیست جز قربانی عالی برای مراسم تا محفل سیزده نیزه رو برگردانند که گروهی از ابر انسانها هستند که اومدنشون برای دنیا خرابی به بار میاره. سالها بعد، کسی نمیدونه این گروه از افسران آیا موفق شدن یا اینکه زنده موندن یا مردن. افراد کمی از وجودشون باخبرند و حتی اونایی هم که میدونستن با گذر دههها کمکم مردن. حالا در دسامبر ...
کاگایا شوئیچی یک بچه دبیرستانی معمولی در یک شهر کوچیکه. ولی یک روز وقتی یک همکلاسی خوشگل در آتش سوزی انبار گیر میفته، او به قدرت مرموزی پی می بره: اینکه اون میتونه به یک سگ خزدرا(پشمالو) با یک هفت تیر بزرگ و یک زیپ پشت کمرش تبدیل بشه. او زندگی اون دختر رو نجات میده و رازش رو باهاش درمیون میزاره ولی اون دختر به دنبال خواهریه که خانوادش رو کشته و براش اهمیت نداره که این کار چقدر تحقیر آمیز بشه، اون دختر از شویوچی برای کامل کردن ماموریتش استفاده میکنه...
در آینده ای دور ، جایی که سایبورگ ها و انسانها تلاش برای جنگ میکنند تا دنیا رو نابود کنند . در این هنگام شخصیت جدیدی وارد میشه به نام ” کاشرن ” که تمام حافظه ی گذشته اش پاک شده .در بارن و دنیای تاریکی جایی که هر کسی که در آنجا زندگی میکنه اون ازش متنفره شیاطینی که در گذشته میخواستند او را بکشند . ” کاشرن ” سعی بر این داره تا بتونه خاطرات گذشتش رو شکار کنه بوسیله ی پا گذاشتن در اون دنیا و مقابله با آنها ….