فیلم داستان یک جوان دبیرستانی را دنبال میکند که به شیکاگو می رود تا عضو تیم والیبال مدرسه شود و بورسیه تحصیلی بگیرد، اما متاسفانه مدرسه انها فقط یک تیم والیبال مختص دختران دارد...
زن جوانی (امبیر چیلدرز) پس از به ارث بردن شرکت اسباب کشی خانواده اش، شروع به درگیری با مدیر (کیگان آلن) می کند که فکر می کرد او می خواهد مسئولیت را بر عهده بگیرد...
پاندای کونگ فو کار که در قسمت قبل بعد از سپری کردن تمرین های سخت و طاقت فرسا بالاخره توانست خودش را به عنوان جنگجوی اژدها اثبات کند، در این قسمت تصمیم گرفته تا به دنبال ریشه خود بگردد تا متوجه گذشته خود شود. در گیر و دار جستجوهای «پو» برای یافتن والدین واقعی اش، یک طاووس خونسرد و البته بی رحم به نام ارباب «شین» هوس کرده تا کل جهان را به تصرف خود درآورد و بساط کونگ فو را به صورت کامل از زمین ریشه کن کند...
براساس یک داستان واقعی که در سال 1965 همه مردم را بهت زده کرد.فیلم درباره شک آورترین جرمی است که علیه یک قربانی صورت گرفته است."گرترود بانیزسکی" مادری که با شش فرزندش زندگی می کند.مشکلات مالی باعث می شود او به نقطه ی فروپاشی روانی برسد.که باعث کشته شدن یکی از فرزندانش و وحشتی غیر قابل باور برای بقیه آنها می شود ...
آلیویا̎ (انیستن) زن تنهای سی و خردهای ساله، احساس میکند به مقطع حساس زندگیاش رسیده است. او که از شغل معلمیاش ناراضی بوده، کار آموزش را رها میکند و موقتاً به کار نظافت خانهها میپردازد تا در این مدت مشکلات روحیاش را حل و فصل کند. اما ̎آلیویا̎ در این زمینه، به حمایت معنوی و مادی دوستانش نیاز دارد ....
یک پزشک موفق (لیزا هارتمن بلک) پس از بازگشت به زادگاه روستایی خود، با عشق گذشته (دیل میدکیف) و مادر جدا شده اش (رو مک کلاناهان) دوباره ارتباط برقرار می کند....
يک مأموريت اکتشافي در کنگو به فاجعه منتهي مي شود. گروهي ديگر مأمور مي شوند که به منطقه بروند و ماجرا را روشن کنند. در آخرين لحظه، ماجراجويي به نام «هومولکا» (کوري) نيز به گروه ملحق مي شود. او مي گويد در وسط جنگل رد شهري را دارد که پر از الماس هاي عظيم است و تنها گوريل ها راه و محل گنج را بلد هستند...
در میانه دهه 70 یک فرقه دست به کشتار تعداد زیادی انسان می زند اما دختری جوان جان سالم بدر می برد.پس از رفتن به کما او پس از سی سال بهوش آمده و هیچ خاطره ای از آن اتفاق به یاد نمی آورد.پزشکان تلاش می کنند حافظه او را بازگردانند اما...
داستان این سریال دربارهی زندگی افرادی میباشد که به مردم کمک میکنند تا صبحها از خواب بیدار شوند ، مجریانی که چالشهای بینظیری در برنامههای صبحگاهی اجرا میکنند و مردم را تشویق به دیدن برنامه میکنند و…
داستان دکتر ویلیام مسترز (با بازی مایکل شین) و ویرجینیا جانسون (با بازی لیزی کاپلن) را روایت میکند که دو پژوهشگر پیشگام در زمینه جنسیتشناسی انسان در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میزوری بودند.
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
داستان این سریال در واقع ادامه همان سریالی است که در دهه 90 میلادی بسیار محبوب بوده است و روایتگر یک خانواده از طبقه متوسط جامعه است که همگی شاغل هستند .