یک روزنامهنگار که در زمینه روابط عاشقانه مقاله مینویسد و شغلش را در خطر میبیند، با یک معرف ازدواج (که خودش ادعای این کار را دارد) شرطی میبندد. آن شخص مدعی است که میتواند شریک ایدهآل و مناسب او را پیدا کند.
یک دختر نوجوان به دلیل ابتلا به یک بیماری، با بحران هویت ج.نس.ی و روابط اجتماعی مواجه میشود و در جستجوی راههایی برای کنار آمدن با این وضعیت جدید است.
وقتی بلا متوجه می شود که کمک مالی برای مرکز نجات سگ او متوقف شده است، به جی آر ، سربازی که به سرعت به یکی از نجات دهندگان او، یک ژرمن شپرد به نام ایندیه وابسته می شود، روی می آورد...
یک مقاله نویس عاشقانه فکر می کند که زندگی عاشقانه اش را مشخص کرده است، تا زمانی که دوست قدیمی اش از او جدا می شود. در همان زمان، سردبیر او نویسنده جدیدی را برای همکاری در ستون او استخدام می کند و با برخورد آنها عشق بینشان شروع می شود...
کسب پیروزی در جام سودور فقط به سرعت نیاز ندارد. موتورهای تیزرو کانا و توماس باید با استفاده از هوش و ذکاوت خود و با همکاری یکدیگر، از خط پایان عبور کنند.
"الن لانگفورد" قبل از "جودو" جاه طلب می تواند کسب و کار پدرش را به ارث ببرد، او باید یک کارت کریسمس ویژه را به شریک سابق پدرش در "Snow Falls"، زادگاه وی که هرگز نمی دانست، تحویل دهد. هنگامی که بوران برف به خانه او می ریزد، او مجبور است که برای نگهداری آنجا کار کند و در این حین ، او هدیه عاشقانه و واقعی کریسمس را پیدا می کند ...
یک گروه از نوجوانان معروف به "باشگاه بازندگان " به مبارزه با موجودی فناناپذیر و تغییر شکل دهنده که مسئول ناپدید شدن دهها تن از کودکان شهر است می روند که این خود منجر میشود آنها ذات درونی خود را آشکار کنند.
شش سال از زمانی که “مارتین وارد” و “دیوید بوچارد” در یک نمایش دیدنی در مرز کبک / انتاریو با هم بوده اند، گذشته است. این دو دوست صمیمی سال هاست همدیگر را ندیده اند و حتی نزدیک یک سال است که هیچ تماسی با هم نداشته اند. بعد از مدت ها آن ها دوباره با هم متحد می شوند تا شبکه ای از دزدی های خودروهای لوکس در ایتالیا را متوقف کنند. شبکه ای از دزدی که به نظر بیشتر از یک معامله ساده می آید و…
امیلی جیمز 27 ساله که در عرصه اسکیت روی یخ رو به افول است، با دیدن استعداد خود از سوی مربی جوان، فرصتی دوباره برای بازپس گیری افتخاراتش پیدا میکند. در این مسیر، عشق آنها به اسکیت فراتر از میدان یخ میرود...
«جرج ريوز» (افلک) بازيگر متوسطی بود که با مجموعه ی تلويزيونی «سوپرمن» به شدت مورد استقبال قرار گرفت و سرانجام ستاره شد. اما در شانزدهم ژوئن 1959، خبر مرگ «ريوز» که بر اثر اصابت گلوله جانش را از دست داده بود، همه را تکان داد. پليس بلافاصله علت مرگ را خودکشی ذکر کرد، ولی مادرش (اسميت) قضيه ي خودکشی پسرش را باور نکرد...
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...
سریال اسپینآف (When Calls the Heart) در مورد زندگی «گریس» و «لیلین» دو خواهری که جدا از هم زندگی میکنند اما در بزرگسالی و در اوایل دههی ۱۹۰۰ با یکدیگر ملاقات میکنند.
مهارتهای دزدی امیلی لین، مالک فروشگاه کریسمس، هنگام تحقیق درباره قتلهای محلی مورد آزمایش قرار میگیرد. علیرغم علاقه فزاینده کارآگاه سم ویلنر به او، گذشته مرموز امیلی باعث ایجاد سوء ظن در مورد انگیزه های واقعی او می شود.
در آیندهای نزدیک، چهار کودک یتیم با موجودی بیگانه روبرو میشوند که در کهکشان سفر میکند و آخرین حیوان هر گونه را قبل از انقراض جمعآوری میکند. پس از نجات آخرین فیل، سفینه بیگانه به مزرعه کودکان یتیم سقوط میکند. اکنون چهار کودک باید سفینه بیگانه را تعمیر کنند و آن و محموله با ارزش آن را از زمین خارج کنند، قبل از اینکه عوامل دولتی آنها را پیدا کرده و دستگیر کنند.
مرکزیت سریال بر روی دختر جوانی به نام کریستین بنا شده است. کریستین دانشجوی سال دوم وکالت، به عنوان کارآموز در یک شرکت معتبر مشغول به کار است. کریستن تمام تلاش و تمرکزش را بکار گرفته تا بتواند لیاقت و شایستگی خود را اثبات کند تا به جایگاهی قابل قبول در شرکت دست یابد، اما