یک فمینیست اهل بوستون و یک وکیل جنوبی محافظه کار برای به دست آوردن قلب و خاطر یک دختر زیبا و باهوش که از آینده ی خود مطمئن نیست، با یکدیگر رقابت می کنند...
بوستن. دوستي قديمي به نام «ميکي ماريسي» (واردن) به وکيل دعاوي، «فرانک گالوين» (نيومن) که در کارش نزول بسيار داشته، پيشنهاد پذيرفتن يک پرونده ي تخلف پزشکي را مي دهد و او سخت درگير اين پرونده مي شود...
یوجنیا یانگ یک مهاجر باهوش است که در اصل اهل نیوانگلند در ایالات متحده است. او به همراه برادر هنرمندش به خانوادهاش در ایالات متحده بازمیگردد تا دستاوردهای خودخواهانهاش را داشته باشد...
وقتی به «هوارد بیل» (فینچ)، مفسر خبری کهنه کار شبکه ی تلویزیونیUBS تذکر می دهند که آمار تماشاگران برنامه اش افت کرده، در برنامه ی خبری زنده اش اعلام می کند که در برنامه ی بعدی مغزش را متلاشی خواهد کرد …
داستان جنایی خشن در دهه 1930 کانزاس اتفاق میافتد که در آن یک باند وارثی را میدزدند و تلاش میکنند تا باج بگیرند. با این حال، زمانی که رهبر عاشق اسیر زیبای آنها می شود، این طرح به خطر می افتد...
« بیبى جین هادسن » در کودکى ستاره اى مشهور بوده؛ در حالى که اکنون خواهرش، « بلانش » ( کرافورد )، در سینما، بازیگرى تراز اول شده است. یک تصادف اتومبیل که ظاهرا عاملش مستى « جین » بوده، باعث فلج شدن « بلانش » و پایان کارنامه ى سینمایى او مى شود …
بازیگر معروفى به نام « چارلى کسل » ( پالانس ) تصمیم مىگیرد که قراردادش را با کمپانى استنلى هوف تمدید نکند . همسرش ، « ماریون » ( لوپینو ) با این تصمیم موافق است اما تهیه کننده ى سودجویش ، « هوف » ( استایگر ) با تهدید او را مجبور مىکند که نظرش را عوض کند .
كارآگاه خصوصى ، « مايك هامر » ( ميكر ) ، شبى در بزرگراهى به « كريستينا بيلى » ( ليچمن ) برمىخورد كه در حال دويدن است . « هامر » او را سوار مىكند ، اما خيلى زود جلوى اتوموبيلش را مىگيرند ، او را بىهوش مىكنند و « كريستينا » را مىكشند . « هامر » جان به در مىبرد و كنجكاوانه به تحقيق دربارهى ماجرا مىپردازد ...