یک بلاگر فناوری به نام فرانکلین در یک مصاحبه با آنتون بورل، یک دانشمند فناوری، موفق به جلوگیری از یک حمله مسلحانه میشود. پس از این حادثه، فرانکلین یک حلقهی مرموز را که توانایی سفر به گذشتهای 57 ثانیهای را به دارندهاش میدهد، پیدا میکند. با کمک آنتون ، فرانکلین تصمیم میگیرد از این قابلیت برای انتقامجوئی از شرکت داروسازی که مسئول مرگ خواهرش بود، استفاده کند...
دیوید فرانک، وکیل سابق، پس از اینکه خانهاش توسط گردباد ویران میشود (چیزی که شرکت بیمهاش آن را «عمل خدا» میداند، مصمم است که یک نفر باید خسارت را پرداخت کند. او تصمیم می گیرد که به خدا خدمت کند ...
“لیلی مورل” که از مرگ خواهر کوچکتر خود آسیب زیادی دیده برای بدست آوردن آرامش وارد گروههای مرتبط با ارواح می شود. اما در ازای پیدا کردن روزنه امید، او با روح انتقامجوی زنی مقتول روبرو می شود…
هنگامی که لری مرد خیال بافی که مادر خود را از دست می دهد سعی می کند به پرستاری بچه ها بپردازد هنگامی که برای اولین بار با یک بچه آشنا می شود داستان پری دندون را باور می کند و شروع به جمع آوری دندان ها میکند...
داستان در مورد آمبر ، یک دختر متوسط محبوب که دچار برق گرفتگی می شود و می میرد ولی مجاز به ورود به بهشت نیست او باید به دختر کم محبوب در مدرسه کمک کند که در مراسم زیباترین ملکه برنده شود ولی فقط یک هفته فرصت دارد...
ستوان ترنس مک دانا( نیکلاس کیج ) پس از طوفان کاترینا هنگامی که قصد نجات یک زندانی را از غرق شدن دارد کمرش آسیب می بیند.او که مجبور به استفاده از مسکن است به تدریج آلوده به مواد مخدرمی شود.پرونده قتل عام یک خانواده سنگالی که به خاطر شکستن حریم یک فروشنده خطرناک مواد مخدر بهنام گادشا کشته می شوند به او سپرده می شود.همزمان او درگیر مشکلات دوستش فرانکی ( اوا مندز ) می شود و باید…. .
در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟...
مراقب لوکی باشید – خدای پرنخوت شرارت – که پس از ربودن تسراکت، مثل ماهی بیرون از آب است وقتی که به سازمان مرموز تیویای یا «سازمان مغایرت زمان» (Time Variance Authority) برده شده.
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.