درباره مردی به نام هنری تورن با بازی (ریوز) است كه دچار سردرگمی و بی هدفی در زندگی شده و پس از دزدی از یك بانك به زندان می افتد و در زندان به همراه یكی از دوستانش تصمیم بزرگی می گیرد...
این فیلم که تعداد زیادی بازیگر مشهور در آن ایفای نقش میکنند، چندین داستان عشقی متفاوت را در یکی از محبوب ترین شهر های جهان، یعنی نیو یورک روایت می کند...
مخترع جوان و با استعداد که از کودکی دست به اختراعات عجیب غریب می زده اما هیچ یک از اختراعاتش بدردبخور نبوده، تا اینکه مردم شهر دچار مشکل می شوند و منبع اصلی درآمد شهر, کارخانه ی کنسروسازی ساردین, تعطیل می شود،این بار دستگاهی را اختراع می کند که آب را به غذا تبدیل می کند و تبدیل به یک قهرمان محلی می شود اما …
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...
بادی (ویل فرل) در پرورشگاهی در نیویورک زندگی می کند. شب کریسمس می پرد در کیسه بابانوئل و او هم از همه جا بی خبر، بادی را با خودش به قطب شمال می برد. در آنجا پری ها تصمیم می گیرند که بادی را بزرگ کنند و به او هم نگویند که در حقیقت انسان است. سال ها بعد وقتی که بادی از این راز باخبر می شود تصمیم می گیرد به نیویورک بازگردد تا پدر واقعی خودش را پیدا کند...
یک کلاهبردار که تحت تعقیب پلیس آمریکا قرار دارد به کامبوج سفر می کند تا سهم خود از کلاهبرداری از بیمه را دریافت کند؛ اما متوجه می شود اتفاقات بزرگتری در جریان هستند...
در محوطه ریل های قطار ، پیمان کار هایی هستن که وظیفه تعمیر کردن ریل ها را دارند . این پیمان کار ها افرادی پول دار هستند و چیزی که میان آنها شایع است رشوه خواری میباشد …
«رابين» (لوييس) پذيرفته است که جنين يک زوج ثروتمند را در رحم خود بپرورد. اما دو تبهکار خرده پا به نام هاي «پارکر» (فيليپ) و «لانگباف» (دل تورو)، «رابين» را مي ربايند. اين دو مطمئن هستند که زوج ثروتمند حتما باج قابل توجهي را براي بازپس گرفتن مادر و جنين خواهند پرداخت...
«مايکل فلگيت»، جوان انگليسي مقيم منهتن، يک شرکت موفق حراج اشياي هنري کم ياب و با ارزش را مي گرداند. وقتي «مايکل» با «جينا» آشنا مي شود، بلافاصله از او خوشش مي آيد و سه ماه بعد از او تقاضاي ازدواج مي کند. اما «جينا» مي گويد که به خاطر خانواده اش، «مايکل» هرگز نبايد ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمي بعد «مايکل» به مشکل خانواده ي «جينا» پي مي برد: «فرانک»، پدر «جينا»، يک سردسته ي مافيايي است...
داستان در مورد دو دوست جنایتکار به نام کیتس و موسز است که بعد از مدتی معلوم میشود یکی از آن ها پلیس مخفی است و به خاطر همین رابطه شان خراب میشود تا اینکه سال ها بعد آن دو در کنار هم قرار میگیرند، کیتس باید مراقبت موسی باشد تا شهادتی را رو ادا کند...
«جان کروگر» (شوارتسنگر) مأمور عالي رتبه ي برنامه ي محافظتي از «شاهدان» در امريکاست. وظيفه وکار او پاک کردن گزارش هاي مربوط به شاهدان است و با هر کس که بخواهد به آنان دست درازي کند، در مي افتد.
«جک سينگر» (کيج)، کارآگاه خرده پاي نيويورکي، و نامزدش «بتسي» (پارکر) براي ازدواج و گذراندن ماه عسل به لاس وگاس مي روند. اما در آن جا قماربازي به نام «تامي کورمن» (کان) با ديدن «بتسي» که شبيه همسر مرحومش است، ترتيبي مي دهد تا در يک بازي پوکر از «جک» ببرد و «بتسي» را تصاحب کند...
به اقامتگاه و کازینو در لاس وگاس خوش آمدید، جایی که می توانید هر کاری را که می خواهید انجام دهید، اما تیم ناظر مدام نظارت هایی رو دارند. فقط به یاد داشته باشید: آنچه در وگاس اتفاق می افتد در وگاس می ماند.
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.
داستان سریال به دنبال یک بازیکن ستاره سابق بیسبال می باشد که به بیسبال یه عنوان یک حرفه ی امیدوار کننده نگاه می کرده اما با آمدن پسر و از دست دادن بورسیه دانشگه و همچنین شوهرش همه چیز خراب می شود و ….