مایک کریستین یک مرد متاهل خوشبخت است. او با معشوقه ی دوران دبیرستانش، الکس، روبرو می شود. به نظر می رسد بعد از گذشت تمام این سال ها هنوز هم احساس عاشقانه ای میان آن ها وجود دارد. مایک فکر می کند که الکس معشوقه ای واقعی برای تمام دوران زندگی اش می باشد اما او یک مشکل بزرگ دارد. او قراردادی را امضا کرده است و همسرش به او اجازه نمی دهد که از این ازدواج فرار کند...
زن جوانی برای اینکه از شغلش اخراج نشود وانمود می کند که باردار است. هنگامی که همه افراد درگیر در زندگی او با او برخورد ویژه ای می کنند، او سعی می کند نه ماه این دروغ را حفظ کند...
تروی، مرد جوانی که از غم از دست دادن همسرش رنج میبرد، از سوی خالهاش هیلدا خواسته میشود تا برای او یک ایوان بسازد. او به خانه خالهاش در یک شهرک بیابانی میرود، با مردم محلی رنگارنگ آنجا در ارتباط قرار میگیرد و سعی میکند با خودش کنار بیاید.
نوربیت در دوران نوزادی از اتومبیلی به بیرون پرت شده و یک رستوران دار چینی به اسم آقای وانگ او را به فرزند خواندگی قبول کرده است . او در دوران جوانی مجبور می شود با دختر بسیار چاق ، عصبی و مستبد به اسم راسپوتیا ازدواج کند . در ادامه نوربیت با دوست دوران کودکی اش که دختری زیبا به اسم کیت ویلیامز است آشنا شده و به او علاقمند می شود . از سوی دیگر کیت نامزدی ثروتمند و خوش تیپ به اسم دیون دارد اما بتدریج که وقت بیشتری را با نوربیت می گذارند به او علاقمند می شود.
مردی که به تازگی از یک آسایشگاه روانی آزاد شده است درگیر یک طرح معدن طلا می شود در حالی که سعی می کند از پلیس، یک فروشنده مواد مخدر خشمگین و یک زن خشمگین دوری کند....
«والت» (گرگ کینیر) و «باب تنور» (مت دیمن) دوقلوهای به هم چسبیده در رستورانی مشغول کارند و در شهرک ساکت و دل چسب شان زندگی بی دغدغه ای دارند. تا این که رهسپار هالیوود می شوند به امید این که «والت» به رؤیای بازیگر حرفه ای شدن خود جامه ی عمل بپوشاند…
اکران مجدد یک فیلم 40 ساله موفقیت آمیز است و تمرکز بر روی 3 بازیگر اصلی زن می باشد. پسر خوانده یکی باید این پیرمردها را وادار کند با هم در یک نمایش شرکت کنند. یک مشکل وجود دارد: آنها از یکدیگر متنفرند...
جانی «اسکیدمارک» اسکاردینو یک عکاس آزاد صحنه جنایت و باجگیر پاره وقت است. وقتی همدستانش به قتل می رسند ، او زمان بسیار کوتاهی دارد تا قبل از اینکه نوبت به او برسد، قاتل را پیدا کند...
"دنی" از کودکی احساس برتری نسبت به برادرش کوین، که یک ستاره فوتبال سابق است دارد. او در یک پمپ بنزین کار میکند و "کوین" نیز مربی یک تیم فوتبال محلی است . اما زمانی که ...
هاوارد هوگز شروع به ساختن موشکی استثنایی می کند. او با اختراع این موشک ما فوق تصور تبدیل به یک ابر قهرمان می شود. او برای پرواز دادن این موشک کارهای بسیاری انجام داده اما در عوض تلاشش به ثمر نشسته است...
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟