Thom Hoffman

یک پاندا از چین به آفریقا سفر می‌کند و در آنجا با هیپوها، هیناها و گوریل‌ها روبه‌رو می‌شود. او دوست اژدهای ربوده‌شده‌اش را نجات می‌دهد، دوستان جدیدی پیدا می‌کند و از خانه جنگلی آن‌ها محافظت می‌کند.

داستان درباره دختری به نام آینبو است که در عمیق ترین نقاط جنگ آمازون در روستایی به اسم کلونیا متولد شده است و زندگی می کند . روزی متوجه می شود میهن و زادگاهش در خطر انسان های دیگر است. آینبو مصمم می شود تا سرزمین خود را از شر انسان های مخرب و روح تاریکی حفظ کند و همه مردمش را نجات دهد ...

هنگامی که یک کامیون که کودکان قاچاقچی را در بیابان توسط ارتش رهگیری می کند ، یکی از قاچاقچیان دستگیر می شود. فرانک سالک ، عامل اینترپل ، به همراه شریک زندگی خود به ایستگاه پلیس می آید تا ...

دختري جوان به نام سينتل به دنبال بچه اژدهابي ميگردد و سعي ميکند اورا نجات بدهد ..

هلند، جنگ جهاني دوم. دختري يهودي به نام «راخل» (وان هوتن) از اردوگاه هاي کار اجباري نازي ها مي گريزد و به نهضت مقاومت مي پيوندند. او موهايش را بور مي کند و خود را مسيحي جا مي زند...

داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم است و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند گریس به یکایک خانه های شهر می رود، در کار روزانه به اهالی کمک می کند، و در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...

کوین بورک، مدیر جوان یک بانک سرمایه گذاری چند ملیتی، در دفتر روتردام کار می کند و به خاطر استعدادش در کار و تسلطش به زبان های خارجی، به تیم امنیت داخلی شرکت منتقل می شود. او توسط آقای فیکز آموزش می بیند تا از کارمندان شرکت در شرایط خطرناک محافظت کند...

مردی که رویاهایی در مورد خطری قریب الوقوع می بیند، با زنی آشنا می شود که او را به سمت نابودی اش هدایت می کند...

در قرن شانزدهم میلادی، حماسه ای پرماجرا درباره دختری جوان به نام یوهانا اهل خنت شکل می گیرد. او در پی انتقام خون پدرش از امپراتور مقدس روم، شارل پنجم است. داستان در جهانی مملو از ثروت و تجمل، انتقام های خشونت بار، دسیسه های ماهرانه و خیانت های گوناگون روایت می شود.

ساحل یونانی در یک روز آفتابی. ناگهان ، یک قایق ریز و درشت کوچک با پنجاه پناهنده در ساحل به هم ریخت و مسافران آن با جمعیت زیادی از گردشگران مبهوت شروع به دویدن می کنند. این ...