یک شیء باستانی با قدرتهای عرفانی، اقیانوس را برای همیشه تغییر خواهد داد. اما آیا یک قهرمان کوچک می تواند مشکلی به این بزرگی را حل کند؟ به اولی و دوستانش در ماجراجویی بزرگشان برای نجات جهان از جادویی بی نظیر بپیوندید.
Rainie از شهر بزرگ به یک جنگل جادویی در یک سرزمین پر رمز و راز منتقل می شود که در آنجا با Blue ملاقات می کند و این دو به طور مشترک به نجات جنگل های بارانی کمک می کنند...
"دورایمُن"، یک گربهی ربات مانند است که دارای یک جیب جادویی می باشد. او از جیب جادویی اش می تواند وسایل مختلفی را در بیاورد و مشکلات را با آن ها حل کند. همچنین او دارای صاحب و دوستی به نام "نبیتا" است. اما اگر "دورایمُن" او را ترک کند چه بلایی بر سر زندگی "نبیتا" می آید؟
ساتان، خدای شیاطین است، اما فقط یک چیز هست که او ندارد، و اون ماده ایست که در جهان انسان ها وجود دارد که باعث بیشتر شدن قدرتش می شود!! به همین هدف، او رین را بوجود می آورد، اما این پسر، بچه یک انسان نیز هست، اما ...
شیء با ارزشی (مهر پادشاه) در حین انتقال به جامعه ارواح به وسیله گروهی مرموز دزدیده شده و توشیرو هیتسوگایا، کاپیتان بخش دهم، که برای انتقال مهر انتخاب شده، با رهبر دزدان مبارزه می کند و کمی بعد ناپدید می شود. پس از این اتفاق جامعه ارواح تشخیص می دهد که هیتسوگایا توشیرو خائن است و باید دستگیر و اعدام شود. کوروساکی ایچیگو این تصمیم را نمی پذیرد و به همراه ماتسوموتو رانگیکو، کوچیکی روکیا و آبارای رنجی تصمیم میگیرند تا مغز متفکر دزد مهر را برملا کرده و هیتسوگایا را پیدا کنند تا آزاد شود. در همین هنگام، یک شیاد به دنبال مجرمان میگردد و به رازی تاریک که مرتبط با یک شینیگامی مرده می باشد، پی می برد.
دستگاهی که گروهی از دکتران متخصص از آن برای ورود به رویاهای بیمارانشان استفاده می کرده اند دزدیده شده و ممکن است از آن برای مقاصد شومی استفاده شود. هرج و مرج همه جا را فرا گرفته، و تنها یک دکتر زن بنام «پاپریکا» است که می تواند به این وضعیت پایان دهد...
در شهر کاراکورا، ارواح ناشناس ظاهر میشوند. ایچیگو و روکیا سعی میکنند با آنها مقابله کنند، اما شینیگامی مرموزی به نام سنا بیشتر آنها را از بین میبرد. سنا از پاسخ به سوالات خودداری میکند، بنابراین ایچیگو مجبور میشود او را دنبال کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است.
"دیوید کالینز" مردی خجالتی است که دوست دختر چند ساله اش "سارا" به او یک اولتیماتوم داده است، تهعد یا اتمام رابطه. او دو ماه فرصت دارد تا تصمیم بگیرد می خواهد با او بماند یا نه...
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
در مکانی به نام Ikebukuro محله ای در توکیو که در آن دسته های نوجوانان خیابانی با هم مبارزه می کنند شکل می گیرد و شامل اراذل و اوباش خیابانی ، دانش آموزان دبیرستانی ، یک زن گوینده رادیو ، یک دکتر کالبد شکافی و یک جوان فروشنده اطلاعات می شود . اراذل و اوباش و گانگسترها از یک افسانه شهری به نام Dullahan واهمه دارند ، سواری بی سر سوار بر موتوری سیاه بدون نور و صدا . Ryuugamine Mikado یک پسر دبیرستانی معمولی است که به دنبال موجودات عجیب و غریب می گردد و وقتی به Ikebukuro می رسد دیوانه وار برای پیدا کردن سر گمشده Dullahan تلاش می کند .
داستان این انیمه درباره ی پسری به نام نوراست . که نیمی از اون انسان و نیمه دیگرش شیطان است .پدربزرگش رهبر یکی از بزرگترین خاندان های شیاطین است و حالا نورا که پدرش کشته شده باید جای پدربزرگش را بگیرد .مشکل اینجاست که …