بن جونز و هاودی لوییس ، کابوی هایی هستند که زمانشان را صرف رام کردن اسب ها می کنند . آن ها یک اسب رام نشدنی ، به نام اولد فولر را معامله می کنند ، اما بعد از مدتی مشتریشان اولد فولر را پس می آورد . آن ها می دانند که اولد فولر رام شدنی نیست ؛ به همین دلیل او را وارد نمایش سوارکاری رودیو می کنند تا بتوانند پولی از او به جیب بزنند ...
دامدار ثروتمند جورج واشنگتن . مکلینتاک از قدرت و نفوذ خود در قلمرو برای حفظ صلح بین کشاورزان، دامداران، غارتکنندگان زمین، هندیها و مقامات دولتی فاسد استفاده میکند...
کلانتر سابق "استیو جاد" توسط یک بانک استخدام می شود تا یک محموله طلا را از میان منطقه ای خطرناک منتقل کند.او همکار قدیمی خود "گیل وستروم" و محافظ جوانش "هک" را برای کمک استخدام می کند.اما "استیو" نمی داند که آنها قصد دارند طلاها را بربایند و...
خانواده کریوت روزنامه خود را به یک امپراتوری تجاری تبدیل کردند. یانسی کراوت، یک ایده آلیست ماجراجو، فرصت فرماندار شدن را رد می کند، زیرا آنرا به معنای فریب دادن سرخپوستان سرزمینشان می داند ...
در دهه 1950، معاون کلانتر آریزونا، لس مارتین، توسط جامعه خود تحت فشار قرار می گیرد تا رشته ای از قتل های مرموز را در اطراف یک شهر ارواح معدنی در گراند کانیون حل کند.
نیروی هوایی گروهبان ''جو فیتزپاتریک'' با ''مگی پاتنم'' یک مدل زیبا، در شب انتقالش به اسپانیا برخورد و ازدواج می کند.وقتی خانم "فیتزپاتریک" جدید منتظر ملحق شدن به همسر خود است نامه ای به او می نویسد و...
در دهه 1920، آرکانزاس، فردی که قبلا الکی بوده پس از 12 سال غیبت پیش خانواده خود باز می گردد اما او مجبور است آبروی از دست رفته خود را دوباره به دست بیاورد ...
یک دامپزشک جنگ کره به شغل خود به عنوان یک مهندس راه آهن باز می گردد و پس از یک قتل در قطاری که در آن ملاقات می کنند، با همسر یکی از همکارانش درگیر می شود...
پس از گذراندن 18 سال زندان به جرم قتلی که مرتکب نشده است، یک مرد به شهر نیومکزیکو باز می گردد تا انتقام خود را از زنی که مسئول محکومیتش بوده، بگیرد ...
"شین" وارد دعوا و اختلافات بین گله دار بزرگ "رایکر" و تعدادی مهاجر از جمله "استراتز" می شود. "رایکر" به دنبال به دست آوردن زمین های آنها است. وقتی "شین" با یکی از افراد "رایکر" به نام "کریس" درگیر می شود، "رایکر" سعی می کند برای رسیدن به هدف خود "شین" را بخرد ...
یک متخصص معدن (ادموند اوبراین) به یک دختر (یوونه ده کارلو) به پدرش کمک می کند که نقره استخراج کنند اما این کار بر خلاف خواست صاحب زمینشان (بری فیتسجرالد) می باشد...
پس از جنگ داخلی، یک سرباز کهنهکار شوشونی با نشانهای افتخار فراوان قصد دارد در وایومینگ به پرورش گاو مشغول شود اما کشاورزان سفیدپوست قصد دارند با ایجاد اختلاف بین سفیدپوستان و سرخپوستان، زمینهای حاصلخیز قبایل را تصرف کنند.