"دکتر هون" آهگساز محبوب جازی است که در خانه ای نزدیک به املاک خانواده همسر سابقش "تریسی لرد" زندگی می کند.او در آستانه ازدواج با مردی متعد تر از "دکس" است اما او می خواهد بار دیگر قلب "ترسی" را به دست بیاورد و...
کهنه سرباز جنگ "ریک ددیر" یکی از سه معلمی است که برای تدریس در یک دبیرستان استخدام می شود. این اولین تجربه تدریس او است و او باید برای تامین همسر باردارش با خوبی از پس اینکار بر بیاید. اما او به زودی متوجه می شود شایعه هایی که درباره رفتار دانش آموزان مدرسه شنیده حقیقت دارند و...
وکیلی به نام "پردوم" و خواننده به نام "دیمون" عاشق دو خواهر به نام های رینولدز و پاول می شوند که با پدربزرگ و مادربزرگ عجیب و غریب خود زندگی می کنند و به شدت تحت تأثیر آنها قرار دارند...
یک مرد انگلیسی که برای گذراندن تعطیلات در یک پادشاهی خیالی به نام «روریتانیا» به سر میبرد، به طور اتفاقی وارد یک ماجرای سیاسی میشود. او به دلیل شباهت بسیار زیاد به پسرعموی خود، پادشاهی که قرار است به زودی تاجگذاری کند، مجبور میشود نقش او را بازی کند. این اتفاق زمانی میافتد که پادشاه توسط دشمنانش مسموم و ربوده میشود.
پس از جنگ داخلی، یک سرباز کهنهکار شوشونی با نشانهای افتخار فراوان قصد دارد در وایومینگ به پرورش گاو مشغول شود اما کشاورزان سفیدپوست قصد دارند با ایجاد اختلاف بین سفیدپوستان و سرخپوستان، زمینهای حاصلخیز قبایل را تصرف کنند.
« دکتر اروین ریدنشنایدر » ( جافى ) که در زندان نقشه ى دقیقى براى دستبرد به یک جواهرفروشى طراحى کرده ، پس از آزادى عملیات سرقت را به جریان می اندازد .
در زمستان سال 1938،پاریس مملو از پناهنده های نازی شده که در سایه های شب زندگی کرده و تلاش می کنند از بازگشت دوری کنند.یکی از این پناهنده "دکتر راویک" است که بطور غیرقانونی به کار خود ادامه داده و دشمن قدیمی اش را تعقیب می کند...
« آلیسشا هیوبرمن » ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده ، به « دولین » ( گرانت ) ، مأمور مخفى امریکایى دل مىبازد . « دولین » ، « آلیشا » را به کمک مىطلبد و او هم مىپذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با « الکساندر سباستیان » ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند و …
دنی ویمز، سربازی که دچار خودبیمارپنداری است، با رفتارش همخدمتیهایش را آزار میدهد و به مری مورگان علاقهمند است، اما نمیداند که مری، دوست صمیمی او جو را دوست دارد.
"هنری ون کلیو" وارد بخش پذیرش جهنم می شود تا توسط ارباب خود (شیطان) مورد استقبال قرار بگیرد. او درخواست پذیرفته شدن می کند اما تردیدهایی در مورد صلاحیتش وجود دارد. به همین دلیل برای اثبات شایستگی اش او داستان زندگی اش را تعریف می کند...
لوئی ناپلئون سوم با کمک به امپراطور ماکسیمیلیان هاپسبورگ برای افزودن مکزیک به امپراتوری خود، از جنگ داخلی آمریکا برای دور زدن دکترین مونرو و گسترش قدرت خود استفاده می کند...