داستان انیمیشن در جنگل های برزیل اتفاق می افتد. Woody پرنده یک پرنده زبر و زرنگ است که در جنگل زندگی می کند و زندگی شاد و پرهیجانی دارد اما تا زمانی وکیل شهر تصمیم میگیرد در جنگل ویلای شخصی و بزرگ خود را بنا کند...
"ایوی" معتاد به کارش است و هیچ وقت برای کریسمس ارزش قائل نشده است. اما بعد از مرگ اتفاقی اش خودش را در استخدام فرسته کریسمس میابد و در این راه عاشق میشود...
یک جایزه بگیر سابق که در ازای کارهای خلاف پاداش دریافت میکرد به یک معلم مدرسه ی ابتدایی تبدیل می شود. او می خواهد یک زندگی معمولی داشته باشد و گذشته اش به صورت یک راز باقی بماند. اما وقتی که او برای کریسمس به خانه شان بر میگردد ماجراهایی پیش می آید که...
بدترین سگ دنیا اکنون حالت و صدایی تند دارد. او و دوست تابستانیاش، بودی گروگان، در مسابقه محلی سگها باعث آشفتگی میشوند. مارلی از بسیاری از سگ های دیگر پیشی می گیرد در حالی که قلب ها را به دست می آورد...
در ابتدای فیلم راب پسر نوجوان دبیرستانیای را نشان میدهد که دوست دارد اولین تجربه اش را انجام دهد و با کلوچهای شبیه به میمون بازی میکند و سگش فریزی این کلوچه را هنگامی که روی میمون راب است میلیسد، برادر کوچکتر راب از این جریان فیلمی میگیرد و آن را به تمامی دوستان راب بلوتوث میکند و راب از دیگر همکلاسیهایش و به خصوص دختران خجالت میکشد اما یکی از همکلاسیهای دخترش (هیدی) که او را در این حال میبیند به او پیشنهاد بازی میدهد و پس از مدتی اتفاقاتی برایشان میافتد و راب متوجه خیانت او میشود....
«شان جونز» (فیلیپس) قرار است به کالیفرنیا پرواز کند و در آن جا در یک محاکمه ی پر سر و صدای جنایی، علیه «ادی کیم» گنگستر (لوسن) شهادت دهد. اما رفقای «ادی» صندوقی پر از مارهای خطرناک سمی در هواپیما پنهان کرده اند که با استفاده از یک مکانیسم زمان بندی شده، مدتی پس از حرکت هواپیما آزاد می شوند و …
در دنیایی که تعطیلات توسط اداره کارآمد امور یولتید اداره می شود، یک روح تلخ و سوخته از کریسمس گذشته تصمیم می گیرد در حالی که در یک "مأموریت" است، به AWOL برود و "هدف" خود را در سال 1965 رها کند...
مرد جوانی که برای ملاقات با مادر بیمار خود قصد دارد به خانه بازگردد سوار اتومبیل غریبه ای می شود. در میانه راه او رازی وحشتناک در مورد غریبه را متوجه می شود که می تواند حکم مرگ و زندگی برای او داشته باشد...
«الکس اسکات» (ويلسن) مأمور امنيتي، مأموريت يافته سلاح باارزش و گران قيمتي را که گم شده، بيايد: اين سلاح، يک جت جنگي است که نه تنها از ديد رادار بلکه از ديد انسان نيز مي تواند مخفي بماند...
شان کینگ و میشل ماکسول تنها یک محقق خصوصی نیستند بلکه هر دو عوامل سرویس مخفی سابق هستند و دارای مجموعه ای از مهارت های منحصر به فرد هستند و در گرفتن مظنونین و اجرای قانون فعالیت می کنند و …
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
داستان درباره ی یه استاده بنام "جی.تی نیومِیِر" که همسرش در روز تولد فرزندش مرده، روز تولد دخترش، میرن سر خاک مادرش، یهو میبینن جلوی قبر مادر "جسی" یه کیف رو زمینه، این کیف رو میارن خونه، این پروفسور روی رمزش کار میکنه، و به این نتیجه میرسه که رمز کیف، تاریخیه که زنش مرده، وقتی کد رو وارد میکنه، در کیف باز میشه و توش یه پرونده میبینه…