جوایز : 3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 46 جایزه و نامزد دریافت 73 جایزه دیگر.
توماس «تام» کروز ماپوتر چهارم (به انگلیسی: Thomas Cruise Mapother IV) (زاده ۳ ژوئیه ۱۹۶۲) هنرپیشه و تهیهکننده سرشناس آمریکایی است.
تام کروز در سیراکیوز از شهرهای مرکزی ایالت نیویورک آمریکا به دنیا آمد. نام کامل وی توماس کروز ماپوتر چهارم Thomas Cruise Mapother IV است. پدرش مهندس برق و مادرش معلم بود. خانواده آنها در اصل ریشهای آلمانی، انگلیسی و ولزی دارند. تام دارای سه خواهر است که ماریان، لی آن و کاس نام دارند. لی آن کار تبلیغات تام کروز را بر عهده دارد.
زندگی آنها در مکان ثابتی نبود و خانواده آنها به شهرهای گوناگونی مهاجرت کردند. بنابر گفته تام کروز، وی تا به پایان رساندن دوره دبیرستان، در پانزده مدرسه مختلف درس خواند. تام دوازده ساله بود که والدینش از هم جدا شدند. وی و خواهرش تحت سرپرستی مادرشان قرار گرفتند و در سالهای بعد در شهرهای گوناگونی ساکن شدند. تام مدتی آموزش مذهبی دید و قصد داشت کشیش شود اما از این کار رویگردان شد و در نهایت در سال ۱۹۸۰ از دبیرستانی در نیوجرسی فارغالتحصیل شد.
تام کروز در سال ۱۹۸۷ با میمی راجرز هنرپیشه آمریکایی ازدواج کرد. میمی باعث آشنایی او با آئین مذهبی ساینتولوژی شد. این زوج در سال ۱۹۹۰ از هم جدا شدند. در همین سال به هنگام بازی در فیلم «روزهای تندر» با نیکول کیدمن بازیگر استرالیایی آشنا شد و مدتی بعد با وی ازدواج کرد. این ازدواج یازده سال دوام یافت. این زوج سرشناس، جذاب و محبوب، تا سالها از سرشناسترین زوجهای هالیوود به شمار میآمدند. آنها دو کودک را به فرزندی پذیرفتند. در سال ۲۰۰۱ در حالی که نیکول سهماهه باردار بود از یکدیگر جدا شدند که موجب شد نیکول کودک مذکور را سقط کند. برخی نیز معتقدند دلیل جدایی وی از نیکول ناتوانی نیکول کیدمن در بچه دار شدن بوده است.
وی تا سال ۲۰۰۴ با پنهلوپه کروز بازیگر اسپانیایی ارتباط داشت. در سال ۲۰۰۵ با کیتی هولمز بازیگر آمریکایی آشنا شد و مدتی بعد بر فراز برج ایفل به وی پیشنهاد ازدواج داد. مراسم عروسی آنها در دسامبر ۲۰۰۶ در براچیانو ایتالیا برگزار شد. این زوج هنری به اختصار با عنوان تام کت نیز شناخته میشوند. پیش از آن در ماه آوریل همان سال نخستین فرزند آنها به دنیا آمد که نام سوری را برای وی برگزیدند. سوری نخستین فرزند تنی تام و کیتی است و سومین فرزند تام کروز به حساب میآید.
این مستند به بررسی نقش مهم شرکت ILM در تحول صنعت سینما با استفاده از فناوری CGI میپردازد. از آغازین روزهای استفاده از جلوههای ویژه تا خلق آثاری ماندگار مانند جنگ ستارگان و پارک ژوراسیک، این مستند نشان میدهد که چگونه CGI به یکی از مهمترین ابزارهای فیلمسازی تبدیل شده است.
«جون هاونز» (کامرون دیاز) در یک سفر هوایی با مرد مرموزی بنام «روی میلر» (تام کروز) آشنا می شود، غافل از اینکه او یک ابر جاسوس است که با قصد قبلی سر راهش سبز شده. با ماجراهایی که به دنبال این آشنایی روی می دهد، زندگی آن دو به هم گره می خورد و...
داستان واقعی سرهنگ کلاوس شنک گراف فن اشتوفنبرگ افسر آلمانی با بازی کروز و همراهان اوست که 20 ژوئیه 1944 در جایی که آن زمان بخشی از پروس شرقی بود، سعی کردند هیتلر را ترور کنند، اما نقشه آنها با شکست مواجه شد. او و یارانش دستگیر و به جوخه اعدام سپرده شدند. دولت ٱلمان ابتدا به گروه فیلمبرداری اجازه کار در بندلر بلاک را نداد که نقشه ترور در آنجا اجرا و عاملان حمله به هیتلر همان جا اعدام شدند. آن زمان گفته شد احتمالا عضویت کروز 46 ساله در کلیسای ساینتولوژی که دولت آلمان آن را بیشتر به عنوان فرقهای سودجو میشناسد، در این تصمیم گیری موثر بوده است.بعضی از صحنههای گرفتهشده در بندربلاک از بین رفت و به ناچار از نو فیلمبرداری شد …
سناتور جوان جمهوري خواهي به نام «جاسپر اروينگ» (کروز) در گفت و گو با خبرنگاري حرفه اي به نام «جانين رات» (استريپ) استراتژي جديد جنگي اش را براي شکست دادن طالبان در افغانستان توضيح مي دهد...
یک مستند کامل و شش قسمتی دربارهی چگونگی ساخت فیلم "تاپ گان"، شامل مصاحبههای جدید با بازیگران و عوامل تولید، در دیسک دوم نسخهی ویژهی کلکسیونی دو دیسکی دیویدی "تاپ گان" موجود است.
وینسنت (تام کروز) که یک آدمکش حرفه ای است وارد شهر لس آنجلس شده تا ۵ نفر را که برای کارفرمایش مزاحمت ایجاد کرده اند به قتل برساند. او به منظور رفتن به نقاط مختلف شهر و از بین بردن قربانیانش نیاز به یک تاکسی دارد. ماکس که یک راننده تاکسی است بی اطلاع از هدف وینسنت ، خود و تاکسی اش را در اختیار او می گذارد و امیدوار است در پایان شب دستمزد خوبی از وینسنت بگیرد. ماکس وینسنت را به محل سکونت اولین قربانی می رساند و منتظر او می شود…
افسری امریکایی که از زندگی و اعمال خود به غایت گریزان است و برای رهایی از این خستگی ماموریتی برای مقابله با سامورایی ها را قبول میکند تا به آموزش ارتش ژاپن بپردازد . در این میان در نبردی بین ارتش ژاپن و سامورایی ها، کاپتان اتان الگرن به اسارت جنگجویان بومی ژابن در می آید و در این بین با فرهنگ و طرز فکر آنها آشنا شده و...
در سال ۲۰۵۴ در واشینگتون دی سی ، جان اندرتون کارآگاه پلیس در بخش پیش جنایت فعالیت می کند. این بخش که قاتلان را قبل از ارتکاب جرم شناسایی و دستگیر می کند، کار خود را براساس سه عامل فراشناختی پیش آگاهی انجام می دهد که باعث می شود پیش بینی ها درباره وقایع آینده دقیق و بدون اشتباه انجام شود. وقتی اندرتون متوجه می شود که به عنوان قاتل آینده کسی که اصلا نمی شناسد معرفی خواهد شده، مجبور می شود از دست همکاران خود فرار کرده و در عین حال هویت قربانی آینده خود را مشخص کند در حالی که فقط ۳۶ ساعت فرصت دارد. او یکی از پیشگوها را می دزدد و کم کم به این نتیجه می رسد که برایش پاپوش دوخته اند. اندرتن در پی جستجوهایش به طرزی اجتناب ناپذیر به همان مکانی کشیده می شود که قرار است قتل در آن اتفاق بیفتد …
دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مکیت یک موسسه انتشاراتی ، ثروت فراوان ، زیبایی ، یک خانه خارق عاده در منهتن و یک دوست دختر س +ک به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنه لوپز کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی آنگیزد، ظاهرا او از رابطه در واقع سرسری دیوید با خودش برداشت دیگری کرده، بنابر این دیوید را به گردش با ماشین دعوت می کند، ماشین را به جایی می کوبد، خودش می میرد . دیوید نجات می یابد اما صورتش از شکل افتاده و باید ماسکی به چهره بزند تا زخم های صورتش را بپوشاند . این حادثه باعث می شود دید او نسبت به زندگی تغییر کند .
دکتر «ویلیام هارفورد» بهمراه همسر زیبایش «آلیس» در یک مهمانی کریسمس شرکت می کند. ویلیام که در مهمانی سرگرم گفتگو با دو دختر مدل است متوجه می شود مردی قصد دارد با آلیس ارتباط برقرار کند. این قضیه موجب مشاجره ای بین ان دو میشود که باعث می شود ویلیام از خانه بیرون بزند که در این حین با دوست قدیمی خود که یک پیانیست است برخورد کند که...