این فیلم به روایت داستانهایی اشاره میکند که در پشت صحنه اجراهای موسیقی، نمایشهای کوتاه و حضورهای کوتاه اما پررنگ هنرمندان در پنجاه سال گذشته پنهان مانده است. این داستانها به نوعی فرهنگ و اخبار را شکل دادهاند و حاوی نکات جالب و شنیدنی هستند.
«ویگاستاک» یک فستیوال سالانه دِرَگ (Drag) بود که به مدت نزدیک به ۲۰ سال، به شکل پر زرق و برق، پایان تابستان را برای جامعه همجنسگرایان در شهر نیویورک اعلام میکرد. اواخر شبی در سال ۱۹۸۴، لیدی بانی و چند نفر از دوستانش مست و سرگردان از «کلاب پیرامید» در دهکده شرقی به سمت پارک «تامپکینز اسکوئر» رفتند و به صورت بداهه، یک نمایش دِرَگ را در محوطه موسیقی پارک اجرا کردند. این اتفاق به زودی تبدیل به یک فستیوال دِرَگ سالانه شد.
در این فیلم مستند به ابعاد مختلف زندگی شخصی و کاری Robert Mapplethorpe پرداخته می شود او که در سال 1946 به دنیا آمد در سال 1989 از دنیا رفت به خاطر هنر عکاسی سیاه و سفید خود معروف بود . استعداد او به همین بخش خلاصه نمی شود و نام او در کنار عکاسی پرتره نیز به عنوان یکی از بهترین ها به چشم می خورد . در این مستند زندگی او از دوران کودکی تا زمانی که از دنیا رفت مورد بررسی قرار داده شده است . او که تنها 42 سال داشت بسیار زود از دنیای هنر دست کشید . مصاحبه های دیده نشده و جالبی از دوستان , خانواده و افرادی که به او نزدیک بودند در این مستند به نمایش در می آید .
استاد ادبيات، «ديويد کپش» (کينگزلي) با اين که پا به سن گذاشته، اما هنوز تن به زندگي مشترک نداده است. تا اين که با يکي از شاگردان جوانش، دختري کوبايي – امريکايي به نام «کونسوئلا کاستيلو» (کروس) رابطه برقرار مي کند. حالا «ديويد» هم از صميمي شدن با «کونسوئلا» دوري مي کند و هم وسوسه ي حضور مداوم او را نمي تواند کنار بگذارد. اين رابطه اي است که «کپش» پيش از اين تجربه نکرده است.
"آن" به همراه دو پسر و همسر خود زندگی ساده ای در تریلر حیاط مادرش دارند.اما وقتی پزشکش به او می گوید مبتلا به سرطان است و تنها دو ماه وقت دارد زندگی اش کاملا تغییر می کند.او لیستی از کارهایی که قبل از مرگ می خواهد انجام دهد آماده می کند و ...
داستان مرد جوانی که وارد دانشگاه میشود تا متوجه شود که میتواند از همسایگانش در آپارتمانی که در آن زندگی میکند درباره زندگی و عشق بیشتر یاد بگیرد ...
هری، پسر ۱۸ سالهای که با مادرش کیت، زنی بیش از حد حامی زندگی میکند، یک سبعیت پنهان دارد. این خشونت باعث میشود تا گانگسترهای یهودی او را به عنوان آدمکش اجیر کنند...
«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…
«تریسی ترنبلاد» به رؤیای خود در رسیدن به نقشی در برنامه رقص کورنی کالینز موفق شدهاست. او اکنون به عنوان یک نوجوان قهرمان، از شهرت خود استفاده کرده و دربارهٔ اعتقادات خود حرف میزند...
"مکس رن" صاحب یک شبکه تلویزیونی است که وقتی به دنبال برنامه جدیدی برای نمایش می گشت به "ویدئو دروم" برمی خورد.دوست دختر او "نیکی" برای این مصاحبه در این برنامه داوطلب می شود و...
جولی و بیلی، دو کمدین مشتاق خسته که با هم در شهر نیویورک زندگی می کنند، در طول سی سالگی خود می گذرند و در عین حال به مشاغل فردی و روابط شخصی خود می پردازند.