ساتورو، دانش آموز ابتدایی ویلچری، پس از مرگ مادرش، خود را از دنیای بیرون دور می کند. پدرش یک ربات کنترل از راه دور طراحی می کند تا برای او به مدرسه برود و به او اجازه می دهد با مردم ارتباط برقرار کند و کارهای عادی انجام دهد...
در یک ماجراجویی هیجانانگیز، لیتون و لوک با دزدی یک خانه اپرا روبهرو میشوند. سارق نقابدار، همه را مجبور به شرکت در بازیای میکند که برنده آن به زندگی جاودانه میرسد، اما بازندگان جان خود را از دست میدهند.
ویراستار تاکدا هاتسومی هنرمند مانگا آکاتسوکا فوجیو را مشاهده می کند که او مسئول آن است. این شرکت بزرگ، اولین مسئولیت جدی او است. به زودی این دو به هم نزدیک تر و نزدیک تر می شوند و رابطه آنها فراتر می رود ...
آسوکا، دختر جوان خجالتی، توسط همکلاسیهایش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. هنگامی که آنها برای سفر علمی به کره میروند، آسوکا برای انتقام از آنها، پیامی نفرین شده برای آنها ارسال میکند که آنها میتوانند آن را به دیگران منتقل کنند یا بمیرند...
ناگیسا، دختر دبیرستانی است که بدون اینکه به پدر بیوهاش بگوید کجا میرود، به شهر کوچکی میرود که در آن متولد شده است. او خاطرات کودکی خود را به یاد می آورد و عشق او به ساتوشی شروع به قوی تر شدن می کند. با این حال، او از کشف اینکه ساتوشی با اریکو، یک زن متاهل رابطه دارد، شوکه شده است.
ماتسوکو، دختری که از شهر کوچکی به توکیو آمده، در تعمیرگاهی مشغول به کار میشود که متعلق به مردی تندخو به نام سوزوکی است. همسر و پسر سوزوکی با ماتسوکو مهربان هستند و او به سرعت با آنها صمیمی میشود.
پروفسور هیدکی ساتومی یک تکه روزنامه با عکس دختر پنج ساله اش نانا را در قسمت فوت اعلام کرد. او همسرش آیاکا ساتومی را می بیند که سعی می کند دخترش را از کمربند ایمنی آزاد کند ، هنگامی که یک کامیون بدون فرمان با اتومبیلش برخورد می کند و نا را می کشد.
میزوکی خودش را به شکل یک پسر درمیآورد و به همان دبیرستان پسرانهای منتقل میشود که الگویش، ایزومی سانو، یک ورزشکار پرش ارتفاع که این ورزش را کنار گذاشته، در آن درس میخواند. در میان شیطنتهای همکلاسیهایشان، ایزومی سانو سعی میکند او را دوباره به پریدن وادارد.
شوجي كيريتاني يكي از پسراي پرطرفدار مدرسست كه با همه جور آدمی کنار میاد. فقط يكي رو دوست نداره: آكيرا كوسانو. به نظر شوجي، آكيرا خيلي كلافست. همش مي خنده، حرف مي زنه و عجول رفتار مي كنه. يك روز يك دختر جديد به مدرسه مياد كه اسمش نوبوكو كاتاني هست. اين دختر خيلي خودش رو قبول نداره و حالش خيلي خيلي بده. شاديش اينه كه بقيه بهش سر بزنن و بالاش بگيرن. شوجي و آكيرا تصميم مي گيرن كه با همكاري با هم، نوبوكور رو تبديل به يك دختر پرطرفدار كنن. اما يك قانون دارن: هيچ كس نبايد بفهمه كه اين دو نفر با هم جور شدن.