Wesley MacInnes

یک مدیر موسیقی موفق به خانه باز می گردد تا حقوق یک آهنگ عاشقانه کریسمس که توسط دوست دبیرستانی اش نوشته شده است را تضمین کند...

یک روزنامه‌نگار، یک ورزشکار معروف را با شادی‌های کریسمس آشنا می‌کند، به این امید که به او کمک کند تا خیریه سالانه خانواده‌اش را نجات دهد...

چاقوکشی هالووینی البته به سبک عصر دیجیتال به دنبال دختری زیبا و دانشجو که به دنبال پول برای تحصیل خود است می رود…

نگاهی الهام بخش به زندگی و پیشرفت «جی کی رولینگ» که از یک دختر جوان رویاپرداز به نویسنده ی معروف و تاثیرگذار تبدیل شد .همچنین در این فیلم داستان مرگ مادر در دوران نوجوانی و پایه های شکل گیری مجموعه داستان هری پاتر به تصویر کشیده می شود...

یک مرد جوان حامی حیوانات باید خانواده اش را متقاعد کند تا برای کریسمس سگی را به سرپرستی گرفته و به خانه بیاورد ...

داستان فیلم "تعقیب سرد" الهام‌گرفته‌شده از فیلم "به ترتیب خروج از صحنه" محصول سال 2014 کشور نروژ می‌باشد و درمورد یک راننده ماشین برف‌روب بوده که به دنبال انتقام از موادفروشی است که وی فکر می‌کند پسرش را به قتل رسانده...

"ایمی" و "لو" مادر خود را در تصادف رانندگی از دست داده اند، اکنون آنها با پدر بزرگشان زندگی میکنند و از طریق رسیدگی به اسب ها و محبت به آنها خاطرات مادرشان را زنده نگه میدارند و ...

دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...

پس از اینکه یک ژن درمانی تجربی آنها را به هیولا تبدیل می کند، سه نفر بیست و چند ساله با هم متحد می شوند تا دانشمند مسئول را شکار کنند و او را مجبور کنند دوباره آنها را انسان کند.

داستان در مورد 97 سال جنگ هسته ای بین انسان ها است که تمدن بر روی زمین از بین میرود. بازماندگان این جنگ در یک سفینه فضایی زندگی می کنند و...

یک روزنامه نگار بی اعتبار که برای نجات زندگی حرفه ای خود ناامید است ، به داستان مادر جوانی محکوم می شود که به اتهام نقض و قتل همسرش به حبس ابد محکوم شده است ، جنایاتی که او ادعا می کند مرتکب نشده است.