"کیت" و برادر بازیگرش در نیویورک قرن 21 زندگی می کنند.دوست پسر سابق او"استوارت" منطقه ای نزدیک پل بروکلین پیدا می کند که یک شکاف در زمان است.او به قرن 19 می رود و عکسی از آنجا می گیرد اما "لئوپلد" مردی که در سال 1870 زندگی می کند به دنبال او از شکاف عبور کرده و به قرن 21 می آید و ...
سال 1988. «دکتر لورا بومن» (آرکت) متأصلانه دنبال راهی می گردد تا از ایالات متحده و خاطره ی قتل شوهر و پسرش فرار کند. او هم راه با خواهرش، «اندی» (مک دورمند) به برمه می رود – آن هم درست زمانی که اعتراضات آرام مردم علیه دولت نظامی، چرخشی خشن به خود گرفته است.
یک سری جنایات زمانی اتفاق میافتد که نلسون کرو، افسر سیا، توسط گرایمز برای شرکتش «The Toolshed» استخدام میشود، که افراد با سابقه سرویسهای اطلاعاتی را برای فروش استعدادهایشان استخدام میکند...
"هنری هکت" سردبیر یک روزنامه نیویورکی است. او عاشق کارش است اما ساعات کار طولانی و حقوق کم او را خسته می کند. همه چیز بر خلاف میل او پیش می رود تا اینکه داستانی جذاب به سراغش می آید و...
این فیلم بر اساس خاطرات دوران افسردگی نویسنده A. E. Hotchner، داستان پسری را دنبال می کند که پس از ورود مادرش به آسایشگاه مبتلا به سل و فرستادن برادر کوچکترش برای زندگی در هتلی در سنت لوئیس، به تنهایی برای زنده ماندن تلاش می کند...
افراد مشهور و خلاق - از جمله موسیقیدان دیوید برن، هنرمند اسپالدینگ گری، کمدین ساندرا برنهارد، فعال رادیکال ابی هافمن، و شاعر آلن گینزبرگ - اولین تجربیات جنسی خود را به یاد می آورند...
وقتی "سی سی بلوم" اهل نیویورک و "هیلاری" همدیگر را در اقامتگاهی در آتلانتیک سیتی همدیگر را ملاقات می کنند دوستی چندین ساله بین آنها شکل می گیرد.آنها سالها از طریق نامه با هم در ارتباط بودند تا اینکه "هیلاری" که تبدیل به وکیل موفقی شده است به دیدن "سی سی" در نیویورک می شود...
ناتالی یک دانش آموز زیبا وقتی پدرش به خارج از شهر می رود، او به بهترین دوستانش جف و پولی اجازه می دهد که به خانه بروند. این سه نوجوان جوان به طور جداگانه و با هم چیزهای زیادی در مورد زندگی، عشق و بزرگ شدن می آموزند...
کامبوج، سال 1975. با ورود خمرهاي سرخ به پنوم پن، «سيدني شابرگ» (واترستن)، خبرنگار آمريکايي، و ديگر روزنامه نگاران خارجي به يک اردوگاه جنگي منتقل مي شوند و شاهد اعدام عده اي از اسيران هستند. پس از آن که «ديت پران» (نگور)، راهنما و مترجم «سيدني» خمرهاي سرخ را متقاعد مي کند تا روزنامه نگاران را رها کنند، اين عده به سفارت فرانسه پناه مي برند.
يک فروشنده لوازم آرايشی از کارش اخراج مي شود و دوست پسر او نیز رهایش می کند. بعد از اين همه بد شانسي بالاخره شانس در خانه اش را می زند و پرستار بچه ي يک بيوه ثروتمند انگليسي می شود و...