یک جوان سرخپوست، که توسط زوجی ثروتمند یهودی در بورلی هیلز پذیرفته شده ، با ریشه های فرهنگی خود ارتباط برقرار می کند تا بتواند راز یک معما را حل کند ...
«استیو ریلزبک» که در حال فرار از مامورین پلیس است، در یک گروه فیلمبرداری مخفی شده و خود را بجای بدلکار گروه جا میزند.اکنون او باید میان گیر افتادن بدست پلیس و یا کشته شدن در حال بدلکاری یکی را انتخاب کند…
لری، یک راننده ماشین و مکانیکش دِکه، از یک فروشگاه مواد غذایی سرقت میکنند تا رویای خود را برای ورود به پیست نسکار تامین کنند. اما، وقتی مری یک شبانه روز لری را نیز همراهی می کند، همه چیز پیچیده می شود...
گروهی از فرشتگان جهنمی که توسط سیا آموزش دیده اند، گرازهای زره پوش مخصوص خود را به کامبوج می برند و در جنوب شرقی آسیا حرکت می کنند تا مشاور رئیس جمهور اسیر شده را نجات دهند...
"پوئت" خوشحال است چون گروه راک "فرشتگان جنهمی" او را پذیرفته اند، اما زمانی که متوجه می شود آنها چقدر خشن هستند، شوکه می شود. حتی قتل هم به چشم آنها جرم بزرگی محسوب نمی شود. شرایط زمانی بحرانی تر می شود که دوست دختر رهبر گروه عاشق "پوئت" می شود و…
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…