خلافکار خشن، «دانيل لوکاس» (نولتي) که تازه از زندان آزاد شده و تصميم گرفته زندگي سالمي داشته باشد، به بانکي در تاکوماي ايالت واشينگتن مي رود تا پول هايي را که در زندان به دست آورده به حسابش بگذارد. اما «ند پري» (شورت) مجرمي تازه کار که قصد سرقت از بانک را دارد، او را گروگان مي گيرد.
این فیلم شامل سه داستان ترسناک است. اولین داستان مربوط به یک مجسمه آمریکایی بومی است که به قصد انتقام جان پیدا میکند. داستان دوم مربوط به چهار نوجوانی است که برای قایق سوای به دریاچه ایی رفتند اما متوجه یه لکه بزرگ و عجیب میشوند و آخرین داستان مربوط به زنی است که به صورت ناخواسته با یک مسافر سر راهی تصادف میکند و او را میکشد ولی گویا فرد غریبه هنوز نمرده است…
مهندس “استوارت گراف” زندگی ناخوشایندی با همسرش، “رِمی” دارد، اما از کار کردن با پدر او، “سام رویس” لذت میبرد. در انستیتوی زلزله شناسی شهر، “دکتر استاکل” از گوش دادن به حرف دستیارش، “راسل” که وقوع زمین لرزه بزرگی را در چهل و هشت ساعت آینده پیش بینی کرده، طفره میرود. اما با لرزشی دیگر و بالا آمدن آب سد، با شهردار مشورت میکند ولی او نیز از انجام هرگونه اقدام احتیاطی خودداری میکند. زمین لرزه وسیعی رخ میدهد و ویرانی بسیار به بار میاورد و حالا “گراف” برای نجات “رویس” و کارکنانش اعزام میشود…
«لو جین پوپلین» که پس از مدت کوتاهی حبس به خاطر دزدی آزاد شده به دیدار شوهرش, «کلوویس» در زندان دیگری می رود و به او خبر می دهد که مقامات, پسر کوچک شان را به خانواده ای دیگر سپرده اند و قانعش می کند تا بگریزد و با هم به شوگرلند بروند و بچه را پس بگیرند ...
در انتهاي جنگل هاي داخلي امريکا، گروهي از سربازان جنوبي به سرکردگي «سروان پي ير کوردونا» (ريورو) و هم راهش، «توسکارورا» (ميچم)، محموله اي از طلا را از قطار شمالي ها مي دزدند و «سرهنگ کورد مک نالي» (وين) را نيز گروگان مي گيرند. پس از جنگ و در ملاقاتي دوباره، «مک نالي» از «کوردونا» نام خائناني از ميان شمالي ها را که جاي محموله ي طلا را لو داده بودند مي خواهد...
در سال ۱۸۳۶ ژنرال “سانتا آنا” و ارتش مکزیک در تگزاس پیشروی می کنند. برای متوقف کردن او ژنرال “سم هیوستون” باید زمان کافی داشته باشد تا بتواند ارتشش را نظم دهد. برای بدست آوردن این زمان او به کلنل “ویلیام تراویس” دستور می دهد به ماموریتی کوچک برای بستن راه ارتش مکزیک برود و...
در جریان جنگ جهانی دوم، یک کارخانه کنسرو سازی برای خرید بخش عظیمی از زمین های کشت نشدهی گرجستان وارد مذاکره میشود. قسمت عمده ای از آن زمین ها در اختیار زنی بنام Julie Ann می باشد که...
ارتش آمریکا از طرف اقوام زندانیان سفید پوست "کومانچیها" تحت فشار است تا آنها را آزاد سازد. یک مارشال فاسد، "گوتری مک کیب" توسط یکی از گروهبانان ارتش متقاعد می شود تا در مذاکره با آنها به او کمک کند.اما فقط دو اسیر آزاد می شود و...
"پاتریک" پس از اینکه پدر خود را از دست می دهد برای زندگی نزد عمه خود می رود. اما وقتی مجری وصیت پدرش نسبت به شیوه زندگی او اعتراض می کند، مشکلاتی پیش می آید...
این مجموعه دربارۀ فضانوردی به نام استیو آستین (با بازی لی میجرز) است که در یکی از مأموریتها سقوط میکند و به کما میرود و دستها و پاهای او بهشدت آسیب میبینند، طوری که تقریباً از بین میروند. دانشمندان، طی یک عمل جراحی سرّی، دستها و پاهای او را با اعضای مصنوعی (مکانیکی) عوض کرده و حتی یکی از چشمهایش را بهصورت مصنوعی کار میگذارند. بدین ترتیب “استیو” دارای قدرت فوقالعادۀ فراانسانی میشود…