گروهی از نوجوانان در معرض خطر به یک برنامه توانبخشی در فیجی فرستاده می شوند ، اما این اردوگاه واقعاً یک اردوگاه زندان مانند است که در آن کودکان مورد آزار و اذیت و شستشوی مغزی قرار می گیرند...
زندگی یک پسربچه وقتی می فهمد که آخرین نفر از یک گروه از جنگجویان جاودانه است که زندگی خود را وقف مبارزه با نیروهای تاریکی کرده اند ، زیر و رو می شود ...
وقتی یکی از ثروتمندان راه آهن بی خبر از مردم کنترل داشته های یک شهر کوچک را بدست می گیرد،گروهی مزرعه دار تصمیم می گیرند با هم متحد شده و چیزی را که متعلق به آنهاست پس بگیرند...
در ایالت کارولینای جنوبی در قرن 18. بنجامین مارتین ( مل گیبسون ) 7 فرزند داشت. گابریل فرزند بزرگ او به نیروی ارتش آمریکا بر خلاف میل و افکار پدرش در مورد جنگ می پیوندد. گابریل پس از زخمی شدن در نبرد به خانه برمی گردد و در این هنگام جنگ به داخل کشور و ایالت آنها کشیده می شود و سربازان دشمن به خانه ی آنها هجوم می آورند...
«آلن» (اسميت)، پسر يک صاحب اسباب بازي فروشي، تعدادي از اسباب بازي هاي جديد را به جان هم انداخته است: «کاماندوهاي ويژه» عليه «گورگونيت ها». اما آن چه «آلن» نمي داند اين است که اين اسباب بازي ها طوري طراحي شده اند که بتوانند حرکت کنند، لب بزنند و سخن بگويند. هدف کاماندوهاي ويژه، نابودي «گورگونيت ها» ست...
"جسی" سیزده ساله یک نوجوان معمولی میباشد که از معلم خود، خانم "فینک" متنفر است. "جسی" در حین بازدید کردن از یک مغازه لباس فروشی، عروسکی را می بیند که دقیقاً شبیه معلم مخوفش است و مغازه دار را متقاعد می کند که آن را به او بفروشد ...
"هریت" یک جاسوس است. وقتی دوستانش دفترچه ی اسرارش را پیدا می کنند، همه بر علیه او می شوند. اما آیا "هریت" می تواند بر آنها غلبه کند و همچنان به کار جاسوسی ادامه دهد؟
Rookie Blue داستان 5 جوان که به تازگی وارد اداره پلیس میشن و قدیمی ها فعلا باهاشون خوب نیستن و هر کدوم وارد یه بخش میشن یکی اداری ، یکی گشت و … .داستان هر قسمت هم تقریبا از چند تا داستان تشکیل شده هم تو خیابون هم تو اداره و آخرش یه جورایی هر داستان تموم میشه و شخصیت ها داستان هاشون یا بهم میرسه یا نه …