Daisuke Hirakawa

این داستان پس از نبردهای بزرگ در بخش تاندربولت بین دو ربات جنگی قدرتمند، گاندام فول آرمور و سایکو زاک، در طول جنگ یک ساله رخ می‌دهد.

آجین ها به انسان هایی گفته میشود که نمیمیرند، 17 سال پیش در جنگ آفریقا اولین نمونه پیدا شد و تعداد دیگری هم در کشورهای دیگه و تنها فایده ای که دولت میتونست برای چنین بدنی متصور بشه استفاده از اون انسان ها برای انواع مختلفی از آزمایشات مرگبار بود با این شعار "تا زمانی که نمیمیره پس مشکلی نیست" به همین خاطر هم پول خوبی برای کسی که بتونه یکیشون را معرفی کنه در نظر گرفته بودند. اما داستان ما تو یک روز تابستونی شروع میشه زمانی که یک دانش آموز عادی اتفاق غیر منتظره ای را تجربه می کنه و اون ...

پس از وقایع داستان اول، قهرمانان ما در تلاش برای داشتن یک زندگی عادی هستند و به روال قبلی زندگی خود باز می گردند...

پس از اینکه 3 خلبان کمپانی Rostock بوسیله خلبان های کمپانی j2 کشته می شوند شخصی به نام یوچی مامور می شود تا در منطقه 262 به بررسی موضوع بپردازد. پس از ملاقات با مسئول تعمیر و نگهداری هواپیماها آنها متوجه می شوند که شخصی هواپیماهای آن ها را دستکاری کرده است. در ادامه گروهی از خلبانان جوان مامور مبارزه با گروه خرابکار می شوند...

سینمایی از آرک قطار بینهایت...

یک شناگر آسیب دیدگی شانه خود را از تیم خود پنهان می کند تا به تیم کمک کند تا برای یک مسابقات آماده شود...

لتیشیا دورمن، دختر یک دوک، از نامزدی با یک ولیعهد کمتر هیجان زده است. او که از کودکی نامزد شده بود و برای ملکه شدن آموزش دیده بود، همیشه امیدوار بود که شاهزاده کلارک روزی عاشق شخص دیگری شود. بنابراین، وقتی لتی با یک زن دیگر در یک مهمانی حاضر می‌شود، لتی با هیجان به حومه شهر می‌رود تا زندگی جدید خود را آغاز کند - فقط برای اینکه کلارک ظاهر شود، مصمم است قلب او را به دست آورد. او وقت خود را برای عقب نشینی به یک زندگی روستایی راحت تلف نمی کند، اما وقتی شاهزاده ظاهر می شود و ادعا می کند که او هنوز نامزد اوست، آرامش تازه یافته اش قطع می شود! کلارک مصمم است که لتی را به دست آورد و با او ازدواج کند، در حالی که لتی مصمم است در برابر جذابیت های او مقاومت کند و فرار کند! چه کسی در این نبرد دلخراش اراده ها پیروز بیرون خواهد آمد؟

کیسوکه نیجیما از زمانی که همسرش تاکای 10 سال پیش درگذشت، در اندوه زندگی می کرد. اما زمانی که دختر جوانی به ملاقات دختری می‌رود که ادعا می‌کند تاکای تناسخ یافته است، کیسوکه و دخترش، مای، به یک دیدار مجدد معجزه‌آسا کشیده می‌شوند. از آنجایی که دختر جزئیات صمیمی را فاش می کند که فقط آنها می توانستند بدانند، خانواده نیجیما به آرامی شروع به بهبودی می کنند و عشق و گرما را به غیرمنتظره ترین شکل دوباره کشف می کنند.

این سری از انیمه اسپین آفی از انیمه‌ی Dungeon ni Deai wo Motomeru no wa Machigatteiru Darou ka هست و این بار با داستانی در مورد آیز ولنشتاین روایت میشود.

پس از شکست پادشاه شیطان، مسابقاتی برای انتخاب جانشین او برگزار می‌شود. هلک، قهرمان انسان، در صدر مسابقات قرار دارد. برخی از شیاطین از این ایده که یک انسان جانشین بعدی پادشاه شیطان شود، خوشحال نیستند، به خصوص وِرمِلیوِ قرمز. او برای محافظت از شیاطین و اثبات دشمنی هلک با آنها، حتی حاضر است در مسابقه تقلب کند.

این داستان در یک خط زمان جدید گاندام رخ می دهد و 300 سال پس از یک حادثه به نام (جنگ فاجعه) که بین زمین و مریخ رخ داد، شروع می شود. انسان ها پس از آن مریخ را تغییر شکل داده اند، اما بسیاری از ساکنان بومی حال حاضر خواستار استقلال از زمین هستند. در اینجا دو قهرمان ما، میکازوکی آگوس و اورگا ایتسوکا، به عنوان بخشی از یک شرکت حفاظت خصوصی به نام CGS، عمل می کنند. اورگا قصد دارد خود را آزاد کند و استقلال مریخ را تأمین کند، اما گروه تروریست Gjallarhorn با نظراتش مخالف است. در همین حین، میکازوکی تصمیم می گیرد که با پایلوت کردن گاندام قدیمی بارباتوس، به دوستش اورگا و به طور کلی به مریخ کمک کند.

تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .

بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز می‌گردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات می‌کند. اما شادی این دیدار طولی نمی‌کشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشه‌های شوم خود را عملی کنند. ناروتو و هم‌تیمی‌هایش باید با آن‌ها مبارزه کنند و توانایی‌های خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالش‌ها و تصمیمات دشواری روبرو می‌شود که باید با آن‌ها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمی‌اش، ساسوکه است.

پس از سفری طولانی و مخاطره آمیز، بلاخره قهرمان داستان ما به قلعه بانوی تاریکی میرسه فقط برای اینکه درخواست کمک کنه. قهرمان توضیح میده که چگونه جنگی که شیاطین برای انسانها به ارمغان آوردند باعث کشته شدن هزاران نفر شده و تعداد بیشتری رو هم در معرض فقر و فلاکت قرار داده. اما به نظر ملکه شیاطین این جنگ، انسانها رو گرد هم آورده و اونا رو با هم یکی کرده و شواهد تجربی هم نشون داده که چطور باعث افزایش جمعیت، افزایش تولید، ترقی اقتصاد و باعث بهبود وضعیت کلی جامعه انسانها شده. علاوه بر این به قهرمان توضیح میده که پایان دادن به این جنگ باعث میشه جنگ داخلی ای بوجود بیاد که بیش از هر زمان دیگری خونریزی در پی خواهد داشت. قهرمان متقاعد میشه که تنها راه به ارمغان آوردن صلح، پیوستن به نیروهای بانوی تاریکی و کمک به اجرا شدن نقشه های ملکه ست!

مردی خاله شش ساله خود را به فرزندی قبول می کند و او را به عنوان فرزند خود بزرگ می کند.

یک دختر کمپانی ای رو به ارث میبره که تقریبا توسط پدر مرحومش ورشکسته شده. حالا اون باید کمبود بودجه ای که داره، به تولیدکننده ای تبدیل بشه که کمپانی رو از ورشکستگی نجات بده. طی کارش، با 4 پسر آشنا میشه - زن؛ خبره اقتصادی، کیرا؛ آیدل، هاکو؛ بازرس پلیس، و سایمن؛ داشمند. و کم کم از وجود قدرتی به نام "اوول" خبردار میشه.

هوتارو اورکی، پسر دبیرستانی‌ای که به کم‌کاری عادت دارد، به درخواست خواهر بزرگ‌ترش به باشگاه ادبیات کلاسیک می‌پیوندد. در آنجا، با چیتاندا اِرو، دختری آرام و زیبا اما بسیار کنجکاو، فوکوبه ساتوشی، پسر خنده‌رویی با حافظه‌ای خارق‌العاده، و ایبارا مایاکا، دختری کوتاه‌قد و سخت‌گیر آشنا می‌شود. آن‌ها برای حل معمایی که ۴۵ سال پیش رخ داده است، دست به کار می‌شوند. سرنخ‌های این معما در مجموعه‌ای قدیمی از آثار اعضای پیشین باشگاه کلاسیک، با نام "هیوکا"، پنهان شده است.

کوموری یویی هنوز درحال عادت کردن به زندگی با برادر های خون آشام سادیسمی ساکاماکی است. روابطش در زمان باقی مانده در دبیرستان چگونه ادامه پیدا خواهد کرد؟