"ادا" ده ساله به همره دوستش "توندا" در روستای کوچکی خارج از پراگ زندگی می کنند. کلاس درس آنخا بسیار شلوغ و بی نظم بوده و "ایگور" خشن جایگزین معلم ساکتشان می شود. او بسیار سختگیر است اما علاقه زیادی به زنان جوان دارد...
فیلم داستان ساکنان یک شهر کوچک است.به مدت چند سال “پاوک” مغرور،”اوتیک” احمق شهر را تحمل کرده،غذا و صندلی جلوی کامیون خود را با او سهیم شده است.این زوج که مانند “لورل و هاردی” هستند در قلب این کمدی قرار گرفته و لحظات شادی را در هر موقعیتی به وجود می آورند…
سه سرباز قدیمی با استفاده از یک پری ، به قدرت جادویی دست پیدا میکنند بدین صورت که به هر جسمی دست میزنند تبدیل به طلا میشود ، آن ها آدم های حریصی هستند تا اینکه یکی از آن ها عاشق دختری میشود و ..
کلارا و ویکتوریا خواهر هستند. پدر آنها می میرد و بیشتر دارایی خود را به کلارا می سپارد. وقتی کلارا با مردی که خواهرش دوستش دارد درگیر میشود، ویکتوریا شروع به طراحی قتل او میکند...
دکتر مارک (Jiří Menzel) وقتی پرستار محبوبش، میما (Dagmar Veškrnová) با شرکت خودروسازی خارجی "فِرات" قراردادی امضا می کند تا به عنوان یک راننده رالی کار کند، شوکه می شود. شایعات فراوانی وجود دارد مبنی بر اینکه ماشین اسپرت فرات نه با بنزین، بلکه با خون انسان کار می کند...