فیلم داستان چند دانشجوی پزشکی سال سوم است، سالی که در آن باید برای تخصص مورد علاقه خود تصمیم بگیرند. در مرکز این داستان "مایکل" قرار دارد، پسر یک جراح بزرگ که تلاش می کند برای خود به شهرت و موفقیت دست پیدا کند...
این داستان درباره زن جوانی است که جسدش پیدا میشود. وقتی پلیس تحقیق میکند، شواهد به مردی اشاره میکند که زن با او در حال ترک یک مهمانی دیده شده بود. مرد در بازجویی ادعا میکند که مرگ زن اتفاقی و در نتیجه رابطه جنسی خشن بوده است. خانواده زن این موضوع را باور نمیکنند، بنابراین به دفتر دادستان فشار میآورند تا مرد را به جرم قتل محاکمه کنند، اما او وکیل خوبی دارد که نقش خود را (احتمالاً به خوبی) ایفا میکند.
در شهر کوچک هاملین یک اتفاق فاجعه بار رخ می دهد. ناگهان اخباری منتشر می شود مبنی بر اینکه یک سری کلاهک هسته ای در امتداد ساحل شرقی و به طور محلی در کالیفرنیا پرتاب شده است...
تیکلا شهر کوچکی در فلوریداست که تنها یک جاذبه دارد: یک پارک سیاحتی. دولت قرار است آزادراهی بسازد که از نزدیکی این شهر عبور می کند اما این بزرگراه خروجی ای به تیکلا ندارد. مردم و شهردار تیکلا برای متقاعد کردن فرماندار برای تغییر این پروژه دست به هر کاری می زنند...
شخصی یا چیزی، در طول شب به طور تصادفی افراد را میکشد و مثله میکند. پدر اولین قربانی که از بیکفایتی پلیس ناامید شده، به دنبال پاسخ است، حتی اگر پاسخها دور از ذهن باشند...
"سرگرد چارلز رین" از جنگ به خانه بازگشته و هدایای زیادی از طرف مردم شهر به دلیل شجاعت هایش دریافت می کند. تعدادی از ارازل و اوباش حریص قصد دارند مقداری از نقره های او سرقت کنند. در این میان آنها همسر و پسر او را به قتل رسانده و از ناحیه دست مجروحش می کنند. او که قصد انتقام دارد به کمک دوست دوران جنگش "جانی" به دیدار آنها می رود ...
یک نوجوان جاه طلب و عصیانگر عضو تیم بیس بال شده و در یک مسابقه شرکت میکند. این پسر، موفق میشود تا با پدر خود دیدار داشته باشد و او را به عنوان مربی تیم در نظر میگیرد و ...
در نيويورک، دو پيرمرد - يک يهودي و يک آلماني - در يک سانحه ي رانندگي کشته مي شوند. برادر پيرمرد آلماني، به نام «سل» (اوليوير) که از جنايتکاران زمان جنگ نازي هاست و صندوقچه اي از الماس (که از اردوگاه هاي مرگ جمع کرده) پيش برادرش به امانت داشته، به دنبال الماس ها مي آيد و خيلي زود با مأموري امريکايي به نام «داک لوي» (شايدر) درگير مي شود...
«بلانچ تيلر» (هريس)، احضارکننده ي حرفه اي ارواح است و در تظاهر به برقراري رابطه با روح خواهر مرحوم «جوليا رين برد» پولدار (نسبيت)، مي فهمد که چهل سال پيش «جوليا» خواهرش را مجبور کرده براي جلوگيري از رسوايي و بدنامي، فرزند نامشروعش را رها کند، و حالا حاضر است ده هزار دلار بدهد تا ردي از خواهرزاده اش پيدا کند...
آغاز قرن بيستم. «جان مکيب» (بيتي)، قمارباز خوش شانس و دوره گرد، وارد شهر کوچک معدني پرسبيترتان چرچ مي شود. شهرت کاذب او در هفت تيرکشي، خيلي زود ميز قمارش را در کافه ي شيهان رونق مي دهد و «مکيب» با پول هايي که مي برد، سه خيابان گرد را از شهر بيرپا مي آورد و کسب و کار تازه اي به راه مي اندازد...
یک دانشجوی جوان به خاطر قتل یک عابر پیاده با ماشینش به اندازه نپرداختن بلیط پارکینگش به زندان محکوم می شود. وقتی این فرصت پیش می آید فرار می کند و متعاقباً نامزدش هم فرار می کند. اما این وضعیت تا کی می تواند ادامه داشته باشد؟..
در جنگ جهانی دوم نیروهای آمریکایی پایگاهی برای نیروهای خود در بریتانیا برپا کردند.اما بسیاری از مردم بریتانیا از این کار آنها رضایت زیادی نداشتند."جان" کاپیتان متاهل ارتش آمریکا با "هلن" زنی که همسرش در میدان جنگ به سر می برد آشنا می شود و...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...