مستندی که نه تنها «پرواز ناوبر» کلاسیک 1986 را جشن میگیرد، بلکه به زندگی ستاره کودک آن، جوی کرامر، و زندگی او در ترن هوایی پس از آن نقش مهم نیز میپردازد...
رایلی توماس یکی از کارمندان رو به رشد در یکی از معروفترین شرکتهای مرکزی است. با نزدیک شدن کریسمس او به یک شهر کوچک به نام ورمونت فرستاده میشود تا داراییهای کارخانهی پوشاک زیرمجموعهی شرکت را ارزیابی کند...
"اِوا" وقتی که به صورت تصادفی به جای 5 هزار دلار حقـه بیمه ، 5 میلیون دلار دریافت میکند ، زندگی اش تغییر میکند و تصمیم میگرد به همراه بهترین دوستش به گشت و گذار و ماجراجویی بپردازند ..
پس از ادعای یک شکارچیِ پاگنده مبنی بر در اختیار داشتن بدن پاگنده ، یک خبرنگار تصمیم به تحقیق درباره ی ماجرا و اثباتِ حقیقی یا جعلی بودن آن می کند. اما...
یک طراح جدول نشریات (ساندرا بولاک) عاشق یک فیلمبردار شبکه ی (توماس هیدن چرچ) CNN میشود و باور دارد که وی عشق گمشده ی زندگی اوست و تمام تلاشش را میکند تا به او بفهماند که آن دو برای یکدیگر آفریده شده اند…
داستان فیلم در باره ی رابرت یک عضو از گروه راک است که گروهشان به شهرت می رسد اما پس از آن اعضای گروه او را اخراج می کنند و رابرت هم از این ماجرا به سختی دلگیر شده و برای سالها گوشه گیر می شود. تا اینکه دوباره شانس به او رو می کند و به او پیشنهادی برای پیوستن به یک گروه جدید داده می شود…
«وارن اشميت» (نيکلسن)، در شصت و شش سالگي، پس از سال ها کار بيمه، تازه بازنشسته شده ولي رفته رفته به اين نتيجه مي رسد که دوران بازنشستگي، آن دوران ايده آلي نيست که فکرش را مي کرده است...
تیکلا شهر کوچکی در فلوریداست که تنها یک جاذبه دارد: یک پارک سیاحتی. دولت قرار است آزادراهی بسازد که از نزدیکی این شهر عبور می کند اما این بزرگراه خروجی ای به تیکلا ندارد. مردم و شهردار تیکلا برای متقاعد کردن فرماندار برای تغییر این پروژه دست به هر کاری می زنند...
یک پیشخدمت مهاجر پسر پانزده ساله ای را گول میزند و مرگ خودش را جعل می کند تا بتواند به این طریق اخاذی کند.ولی وقتی آن دو عاشق هم می شوند همه چیز به هم می ریزد...
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...