John Gulager

دنی ترجو، بازیگری که به تازگی از زندان آزاد شده بود، به سراغ یک ساحره مکزیکی رفت و از او خواست تا با جادوی خود، دوستان قدیمی‌اش را دوباره زنده کند. هدف ترجو این بود که با کمک این دوستان، مزرعه زنی را از چنگال یک ارباب بی‌رحم مواد مخدر نجات دهد.

گروهی مرموز که مادری به نام روث را تعقیب میکنند باعث شده تا او از شهر فرار کند او که بعد از مدتی یک مکان دیگر را برای زندگی پیدا کرده و زندگی خود را از سر می گیرد دوباره احساس تعقیب شدن توسط شخصی در وجود او شعله ور می شود که ...

فیلم درباره کارآگاهان شان و دیوید کارتر است که به دنبال یک قاتل سریالی وحشتناک هستند که شهر را ترسانده است. آن‌ها با کارآگاه کریستین اگرتون همکاری می‌کنند و عمیق‌تر به یک مارپیچ وحشتناک وارد می‌شوند که ممکن است از این دنیا نباشد...

پنجاه کلیک ترسناک کمتر شناخته شده توسط منتقدان و طرفداران ژانر به عنوان "مطلق دیدن" مورد توجه قرار می گیرد با سرگرم کننده ، تفسیر جذاب روزنامه نگاران ، کارگردانان ، بازیگران و منتقدان در شمارش معکوس مانند هیچ مورد دیگری...

کارمندی یک مامور مخفی را استخدام کرده تا به او کمک کند که...

مرده های متحرک به دو خانواده حمله می کنند و آن ها باید هر کاری که می توانند برای زنده ماندن انجام دهند...

مردی که از دست یک قاتل زنجیره ای شناخته شده فرار کرده است، فراخوانده می شود تا یک دختر بیگناه را از دست بمب گذار سریالی نجات دهد ...

  این فیلم درباره گروهی از ماهیان خطرناک به نام پیرانا (نوعی ماهی گوشت خوار با دندان های بسیار تیز) است که بعد از اتفاقات قسمت اول که در “دریاچه ویکتوریا” رخ داد، در قسمت جدید برای یافتن غذا راه جدیدی را می یابند که این راه سر از یک پارک آبی در می آورد…

بازماندگان به دست یک پیامبر به نام "باس گوس" نجات می یابند ، کسی که ظاهرا قالبت کنترل حیوانات را دارد ، وی مردم را به سمت یک شهر بزرگ منتقل میکند و در حین راه با "جین کلود" اشنا میشوند که اطلاعاتی از این حیوانات شیطانی دارد و ...

هیولاها وارد یک شهر کوچک شده و افراد شهر را مجبور می کنند در یک بار گرد هم آمده و به دنبال راه نجاتی برای خود باشند...

پس از هجوم ارواح به دنیای انسان ها از طریق اینترنت، یک پدر باید از دخترش در برابر روحیه روان پریشی همسر سابقش محافظت کند.

یک کارمند ساده که در زندگی اش هیچ کس را ندارد، بعد از اینکه جان یک زن را نجات می دهد، تبدیل به یک قهرمان می شود...

 در یک بار یک مشتری به صاحب آنجا نصیحت می کند که بار خود را ببندد چون موجوداتی ترسناک به بار خمله خواهند کرد . اما صاحب آنجا به حرف او توجهی نمی کند تا اینکه موجودات حمله می کنند . حالا افراد آنجا گیر افتاده اند و باید خود را از آن بار نجات دهند و …

گروهی از پسربچه ها که کل روزشان را مشغول ماجرا جویی و گردش هستند و میگزارند تخیلشان انهارا کنترل کند ...