گذشت زمان، خاطرات شبِ درگذشت مادر را، که درهم شکسته و مبهم بود، در ذهن فرزندان زنده میکرد. میل به یادآوری خاطرات، بار دیگر زخمهای کهنهی یک خانوادهی ازهمپاشیده را تازه کرد.
پلیس مخفی هنگ کنگی به نام لوک، در تلاش برای برملا کردن قاچاق مواد مخدر باندها، با توطئههای پیچیدهای درگیر میشود که هم تبهکاران و هم نیروهای پلیس در آن نقش دارند.
سال ۱۹۶۳، یک مهاجر غیرقانونی به نام هو (دانی ین) به هنگ کنگ حکومت بریتانیا ربوده شده است. او مهارت های رزمی فوق العاده ای دارد، او به دنیای زیرزمینی وارد می شود و با ...
داستان فیلم مدتی پس از رویداد های قسمت اول رخ میدهد. شان لاو پس از عملیات نجات موفق، اکنون به درجه کمیسر پلیس ارتقا یافته است، اما با ربوده شدن و همسر و دخترش همه چیز به هم میریزد. شان در این مورد بخصوص باید از رقیب قدیمی بازنشستهی خود کمک بگیرد...
در سال 1970 میلادی، دولت هنگ کنگ قانونی را به تصویب می رساند که بر اساس آن هر وارث مردی که در "سرزمین های جدید" زمینی داشته باشد، می تواند بدون پرداخت هیچ مالیاتی به دولت، امتیاز ساخت خانه را بگیرد. از آن به بعد رهبران از این فرصت سوء استفاده می کنند و...
داستان مای 12 ساله که با پدربزرگ و مادربزرگش در کوه بزرگ شد اما اکنون با پدر و مادرش در این شهر زندگی می کند. والدینش مدام با هم دعوا دارند و او در خانه نادیده می گیرد. لذا او به دنیا و خیالات خود روی می آورد...
یک خواهر و برادر، آخرین وارثان یک خانوادهی آکروباتباز، توسط فرقهای از راهبان بودایی فراخوانده میشوند تا یک شیء باستانی را که اجدادشان در طول اعصار از آن محافظت کردهاند، پس بگیرند.
جیمز باند» (برازنان) پس از مأموریت ظاهرا ناموفقی که در کره ی شمالی داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجویی، در حالی آزاد می شود که او را مهره ی سوخته تلقی می کنند. اما «باند» وارد عمل می شود تا جایگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بیاورد. سرانجام نیز پی گیری هایش اوم را به «گوستاو گریوز» (استیونز) می رساند. «گریوز» تاجر الماسی است که اختراعی جدید به نام ماهواره ی ایکاروس را در اختیار دارد. ایکاروس می تواند ستون نور و انرژی ویران گرش را به هر سوی زمین که بخواهند، هدایت کند و …
«جیمز کارتر» (تاکر)، کارآگاه لس آنجلسی، برای گذران تعطیلات و دیدن دوستش، «کارگاه لی» (چان) به هنگ کنگ می رود. این دو خیلی زود درگیر پرونده ی یک باند جاعل اسکناس می شوند و پس از چندی به امریکا می روند...
جان لی (چو یان فت) که از طرف کسی قصد کشتن پلیسی را دارد، او را دنبال میکند و در نهایت پیدایش میکند، اما موقع کشتن او پشیمان میشود و متوجه میشود که آن پلیس را نباید به قتل برساند...
یک یتیم بی پول در حالی که در کسب و کار یکی از دوستان خانوادگی کار می کند، توجه یک رقیب فاسد را به خود جلب می کند و بین وفاداری های تقسیم شده درگیر می شود...
"استن لی" که خالق شخصیت های معروفی مانند "مرد آهنین"، "مرد عنکبوتی" و "ایکس من" بوده، این بار یک ابر قهرمان دیگر را به ما معرفی می کند. کسی که قدرت کنترل "شانس" را دارد. ماجرای سریال درباره کارآگاهی است که یک دستبند جادویی پیدا می کند که برای او خوش شانسی به همراه دارد. اما از طرف دیگر ماجرا یک نفر به دنبال پس گرفتن این دستبند است...