Sara Haden

"دیوید" همسرش را از دست داده و به همراه پسرش "دیوی" زندگی می کند.آنها در مزرعه ای دورافتاده زندگی می کنند.او می خواهد پسرش طبق خواسته های همسر خود با تحصیلات خوب،یادگیری انجیل و آداب و رسوم مناسب بزرگ شود."ریچل" خدمتکاریست که به او فروخته می شود."دیوید" او تصمیم می گیرد با او ازدواج کند تا "دیوی" مادری برای خود داشته باشد و...

اندی هاردی که حالا همسر و فرزند دارد برای یک سفر تجاری به زادگاهش برمیگردد اما ...

یک دستفروش کاریزماتیک خواست واقعی خود را در سیاست پیدا می کند. آیا او یک عوام فریب است؟..

دختری از کانزاس برای تبدیل شدن به یک مدل وارد شهر نیویورک می شود. موفقیت بیشتر او را در برابر انتخاب اخلاقی قرار می دهد...

داستان یک سنجاب کوچک با جذابیت زیاد که به طور تصادفی به دو خانواده فقیر و ضعیف کمک می کند تا بر موانع خود غلبه کنند...

یک اسقف که تلاش می کند کلیسای جدید بسازد، برای بدست آوردن راهنمایی دست به دعا می برد. فرشته ای پدیدار می شود اما راهنمایی های او در مورد بدست آوردن پول نیست و...

زنی ثروتمند متوجه می شود که شبها تحت نفرین خانوادگی شبها در پارکی در نزدیکی دست به قتلهای خونینی می زند و...

یک کشاورز نروژی با عشق دخترش را در منطقه روستایی بنسون جانکشن، ویسکانسین در دوران جنگ جهانی دوم بزرگ می‌کند.

اندی مانند پدرش برای تحصیل به کالج واینرایت می رود. به طور اتفاقی او دختری بلوند و زیبا را در قطار می بیند و هر بار که او را می بیند به طور متناوب به او چشمکی می زنند و...

قاضی هاردی قضاوت پرونده ی طلاق زوجی را بر عهده دارد. پسر او، اندی، به دختر این زوج علاقه مند شده و...

"تس" و "سم" در یک روزنامه کار می کنند اما زیاد از یکدیگر خوششان نمی آید، ولی در نهایت آنها عاشق یکدیگر شده و ازدواج می کنند. "تس" زن بسیار فعالی بوده و یکی از مشهورترین مدافعان حقوق زنان در کشور است و بخاطر بیش از حد مشغول بودنش فراموش میکند چگونه همسر خوبی باشد...

اندی هاردی در آستانه فارغ التحصیلی از دبیرستان است و تصور می کند که کار بزرگی را انجام داده، بنابراین منشی را به نام کاترین لند استخدام می کند. کاترین و پولی بندیکت، دوست دختر اندی، به او کمک می کنند تا امتحان انگلیسی خود را قبول شود...

« بيگ جان مك مسترز » ( گيبل ) و « اسكوار جان سند » ( تريسى ) دو جوينده‏ى نفت هستند كه فراز و نشيب‏هاى مالى آنان با مشغله‏هاى عاطفى‏شان در هم آميخته است.

قاضی هاردی خانواده اش را به شهر نیویورک می برد، جایی که اندی به سرعت عاشق یک فرد اجتماعی می شود...

« آلفرد كراليك » ( استوارت ) كه در يك مغازه‏ى فروش كالاهاى چرمى در بوداپست كار مى‏كند ، با دختر رؤياهايش كه هرگز او را ملاقات نكرده است ، مكاتبات لطيف و شاعرانه‏اى دارد ، غافل از آن كه اين دختر ، « كلارانوواك » ( سولاون ) كارمند تازه استخدام شده‏ى همان مغازه است...

‌ ‍ ‎

دو اشرافی انگلیسی در تعقیب یک بیوه آمریکایی ثروتمند هستند که ممکن است کاملاً آن کسی نباشد که او ادعا می کند...

« ریچارد بارى » ( ویلن ) ، تولید کننده‏ ى ثروتمند صابون که همسرش را از دست داده ، دختر کوچولوى خود به نام « باربارا » ( تمپل ) را روانه‏ ى مدرسه می‏کند تا در کنار بقیه‏ ى بچه‏ ها بزرگ شود. اما سر راه مدرسه بر اثر حادثه ‏اى فرصتى به وجود می ‏آید تا « باربارا » ، زندگى مستقلى را در پیش بگیرد.

"رابرت مریک"، مردی خوشگذران پس از اینکه متوجه می شود رفتارهای مخاطره آمیزش منجر به مرگ یک مرد بزرگ شده است، تصمیم می گیرد زندگی اش را تغییر دهد...

وسواس عجیب بازیگر زن باعث می‌شود تا دست همسرش را با دست یک قاتل با چاقو عوض کند که هنوز تمایل به پرتاب چاقو دارد...