« والتر میتى » ( کى ) ، مردى ساده و معمولى ، مرتب در رؤیاهاى روزانه و شبانهاش خود را در حیطه اى قهرمان مىبیند . تا این که روزى دختر رؤیاهایش ( مایو ) را در واقعیت ملاقات مىکند و مىفهمد که او در چنگال مردمانى خبیث گرفتار آمده است .
جیمی کانرز و دوست دختر او می خواهند در مسابقه گروه های دبیرستان پاول ویتمن شرکت کنند ، اما آنها توانایی پرداخت ورودی را ندارند. اما آنها بطور شانسی شخصاً با پل ویتمن ملاقات می کنند و می توانند او را متقاعد کنند که گروه آنها خوب است ...
بیل، ترینا را به کلبهی خود در اردوگاه افسردگی میبرد. بعداً، درست زمانی که او بازیگر زن نمایشی به نام لاروی را پیدا میکند که از او حمایت مالی خواهد کرد، ترینا باردار میشود.
در آغاز جنگهاى داخلى چین، « میگان دیویس » ( استانویک ) از نیوانگلند به شانگهاى مىآید تا با نامزدش، مبلغ مذهبى، « دکتر استرایک » ( گوردون ) ازدواج کند. اما خیلى زود دل به « ژنرال ین » ( آستر ) مىبازد.
یکی از رهبران جامعه نیویورک کشتی خود را به مقصد اروپا ترک میکند تا از ازدواج پسرش با طبقه پایینتر جلوگیری کند. همچنین در خانه او یک کلاهبردار نیز با لباس مبدل چندین خبرنگار و پلیس حضور دارند...