داستان فیلم درباره ی “روبین هریکن کارتر”است. او یک ورزشکار افریقایی-امریکایی است که در برابر مشکلاتش برای تبدیل شدن به یک بوکسر در رده ی سبک وزن ها به مبارزه برخاست. اما رویا هایش با متهم شدن وی به قتل های سه گانه و محکومیت به زندگی سه گانه ی طبیعی خاموش شدند. با وجود تبدیل شدنش به عنوان یک ستاره و لجاجت و تلاشش برای اثبات بی گناهی اش از طریق نوشتن شرح زندگانی اش, سال ها تلاش بی ثمر او را دلسرد رها کردند. ولی وقتی که مربیانش با خواندن کتاب زندگی اش متقاعد شدن که حرفش را قبول کنند که میتوانستد با اعلام بی گناهی وی تبرئه اش کنند, اوضاع عوض شد و …
«مايکل فلگيت»، جوان انگليسي مقيم منهتن، يک شرکت موفق حراج اشياي هنري کم ياب و با ارزش را مي گرداند. وقتي «مايکل» با «جينا» آشنا مي شود، بلافاصله از او خوشش مي آيد و سه ماه بعد از او تقاضاي ازدواج مي کند. اما «جينا» مي گويد که به خاطر خانواده اش، «مايکل» هرگز نبايد ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمي بعد «مايکل» به مشکل خانواده ي «جينا» پي مي برد: «فرانک»، پدر «جينا»، يک سردسته ي مافيايي است...
هری، پسر ۱۸ سالهای که با مادرش کیت، زنی بیش از حد حامی زندگی میکند، یک سبعیت پنهان دارد. این خشونت باعث میشود تا گانگسترهای یهودی او را به عنوان آدمکش اجیر کنند...
وینسنزو کورتینو مرد جوانی است که پسر یک پستچی سیسیلی است، بسته ای را برای پدرش می آورد و بطور تصادفی چیزی را می بیند که نباید می دیده است. او بطور قاچاقی از شهر خارج می شود و …….
آندرباس (معاون رئیس) «بول» گراوانو در درجات مافیای گامبینو بالا میرود. گذشته وحشیانهاش او را به دام میاندازد، زمانی که پشت میلههای زندان میافتد و با تصمیمی مرگبار روبهرو میشود: اینکه علیه دوست سابقش، جان گوتی، شهادت دهد و خبرچین دولت شود.
درست همینکه آملیا فکر میکند از اضطراب و ناامنی خودش راحت شده است، بهترین دوستش ازدواجش را اعلام میکند که باعث میشود اضطراب و ناامنی آملیا دوباره برگردد.
«جان» سیاه پوست (اسنایپس) و «چارلی» سفید پوست (هارلسن)، دو پلیس مخفی شرکت قطار زیرزمینی نیویورک، خود را برادر هم می دانند. پس از ماجراهایی «چارلی» که از کار و رابطه ی عاطفی خود سرخورده شده، تصمیم می گیرد به یک قطار حامل پول دستبرد بزند. اما «جان» متوجه اقدام او می شود و سعی می کند مانع دزدی شود.
هنگامی که دو مزاحم تلفنی بیکار تصمیم میگیرند از "استعدادهای صوتی" خود برای جعل هویت رئیس اوباش شیکاگو و ترغیب به جرم سازمان یافته در نیویورک می گیرند...
دونا و مایکل قصد ازدواج دارند، اما تردیدهایی در مورد این تصمیم دارند. مایکل از تعهد میترسد و دونا به عدم بلوغ او شک دارد. آنها باید با این تردیدها کنار بیایند و برای عروسی برنامهریزی کنند.
Goodfellas با Ip Man ملاقات می کند وقتی "هیچکس" چینی قصد ندارد در مافیای ایتالیا یک Don شود. به نظر می رسد کسب احترام ، یافتن عشق و کشف هویت او چندان آسان نیست. او باید برای رسیدن به قله مبارزه کند...
داستان فیلم درباره "جیمی" نوجوانی دبیرستانی و خیلی چاق که همیشه در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. او وقتی با "جکسون" یک بوکسور حرفه ای سابق آشنا می شود، تصمیم میگیرد تا مبارزه کردن را تحت نظر این مربی آموزش ببیند و .....
در دهمین سالگرد مرگ پدرش، جیووانی با اکراه وظیفه آوردن کیک را برای جشن به خانه عمویش که رئیس اوباش است، قبول می کند. تنها دو ساعت مانده به شب، اتفاقاتی می افتد که زندگی اش را برای همیشه تغییر می دهد...
پس از گذراندن هفده سال را در زندان که به خاطر یک اشتباه در جوانیش رخ داده بود، اکنون سانی استانو که یک بازیکن سابق ورزش بیسبال میباشد، تصمیم میگیرد دوباره وارد میادین شود و به صورت حرفهای به این ورزش بپردازد…
داستان این فیلم دربارهی گروهی خلافکار میباشد که در دههی هفتاد میلادی تلاش کردند تا بزرگترین سرقت در تاریخ آمریکا را انجام دهند و آن دزدیدن سی میلیون دلار در ایالت رود آیلند از یگ گروه مافیایی بود. اما در این بین با مشکلاتی مواجه شدند و…
این سریال در مورد برادران بومر و بردی (داک شا و میچل موسو) متمرکز است، جفتی از دوقلوهای ۱۶ ساله که توسط عمه و داییشان در شیکاگو بزرگ شدهاند و زندگی عادی میکنند. با این حال، وقتی میسون، دبیر امور پادشاهی جزیره کینکو، به دبیرستان آنها میآید، آنها متوجه میشوند که وارثان تاج پادشاهی جزیره هستند و پس از اینکه میسون بردی و بومر را با نسبتشان آشنا میکند، آغاز به درک میکنند که زندگیشان به طور چشمگیری در حال تغییر است. پس از کشف این موضوع، برادران به جزیره کینکو نقل مکان میکنند، یک جزیره آمریکایی، تا نقشهای خود را به عنوان پادشاهان مشترک این ملت جزیره به عهده بگیرند، که عادتها و اسرار عجیب زیادی دارد - در حالی که سعی میکنند مشکلی ایجاد نکنند. تلاشهای بومر و بردی اغلب توسط میکایلا، دختر نوجوان میسون، کمک میشود و توسط لنی، پسرعموی ناراضی، که قصد دارد پسران را خراب کند و تاج را برای خودش بگیرد، مختل میشود. آنها همچنین توسط ریچارد، پادشاه یتیمی که به بومر و بردی کمک میکند، تیم میشوند .
داستان زندگی یک پسر سیاه پوست ۱۳ ساله آمریکایی است که در محله بروکلین نیویورک زندگی میکند. داستان این سریال بر اساس زندگی واقعی "کریس راک" کمدین معروف آمریکایی نوشته شده است. "کریس" نوجوانی است با کلکسیونی از آرزوها و رویاها که بایستی از بردار کوچکتر خود مراقبت کند چرا که پدر و مادر او در بخش اورژانس کار میکنند.او می کوشد تا با وجود همه مشکلات دنیای خود را بسازد. در کنار او دوستان دیگری هم هستند که گاه در پیشبرد رویاهای دیوانه وار "کریس" به او کمک می کنند و گاه مزاحم پیشرفتش می شوند. داستان سریال خطی و ساده همراه با طنز ویژه سیاهان است. این سریال محصول سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ است و توانست با امتیاز ۸٫۱ به کار خود پایان دهد.