این فیلم براساس داستان نجات 225 تبعه خارجی و 600 شهروند چینی از بندر جنوبی یمن در زمان جنگ داخلی یمن ساخته شده است. این فیلم برجسته چینی به عنوان هدیه برای سالگرد 90 ساله شدن ارتش آزادی بخش چین ساخته شده است. گفته میشود این فیلم “اولین فیلم دریایی مدرن” کشور چین میباشد. داستان فیلم عملیات دریای سرخ، نیروی دریایی چین موسوم به PLA را روایت میکند که یک عملیات نجات در یمن را انجام میدهد و یک فرمانده نیروی دریایی چین باعث پیروزی بر تروریست ها و آزادی شهروندان چینی در یمن میشود.
داستان این فیلم درباره ی خانمی مسن است که در بارسلونا زندگی می کند. او به طور غیر منتظرانه ای دخترش که حدود 30 سال پیش ترکش کرده است را ملاقات می کند و درخواست می کند که 10 روز را با او بگذراند و…
زنی پر افاده از طبقه ی متوسط جامعه در انتظار دوران بازنشستگی قریب الوقوع خود است که متوجه می شود همسرش در کارهایی همدست بهترین دوستش بوده و حالا به همراه خواهر بوهمیاییش که در منطقه ای فقیر نشین زندگی می کند، تبعید شده است.
یک فرد منزوی و البته به پروا، هنگامی که تصاویر و فیلم های شخصی اش در شبکه های اجتماعی منتشر شده و دست به دست می چرخد، به سرعت زندگی برایش کابوسی می شود که خلاصی از آن کاری سخت است …
زمانی که آلمانها فشار نهایی را بر علیه ارتش متحد در غرب میآورند ، سرهنگ رابرت کاپا و جمعی از سربازان پیادهنظامش دستور دارند که یک جادهی حیاتی را در برابر آلمانها نگه دارند. اما در این بین…
لیانگ شی می (جک نئو) بالاخره برگشت! لیانگ شی می پس از بازنشستگی، وقت خود را صرف مراقبت از دو نوه مطیع خود می کند. با این حال، لیانگ ژی می هنوز هم به لطف غیبت بهترین دوستش گوانگ دونگ پو (وانگ لی) زندگی رنگارنگی دارد...
در فیلم زامبی ها ، پس از اینکه دانشآموزان از زامبیتاون به یک دبیرستان در حومهی شهر منتقل میشوند ، آنجا درگیر یک سری سنتها و یکنواختیها میشوند که…
دو افسر خوش قلب و میهن پرستی به طور ناگهانی در معرض خطر قرار میگیرند. سرپرست سرهنگ ابشی سینگ اعتقاد کامل به نظام کشور دارد، در حالیکه جورج جی باکسی به علت نگرانی اخیر در نظارت، متفاوت فکر می کند ...
این قسمت از داستان در موردِ همراهیِ "ووبا" با والدین انسانش "تیان" و "لان" در یک سفر است، در همین هنگام صلح پس از مرگ پادشاه در دنیای هیولاها برقرار نشده است و...
Go قدیمی ترین بازی است که هنوز به شکل اصلی خود بازی می شود. در شرق آسیا، از آن به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای فرهنگی بشر ستایش می شود و هم هنر باستانی و هم ورزش ملی محسوب می شود...
پیکل یک نگهبان امنیتی شبانه در کارخانه مجسمه سازی است. همکارش، بلی، در طول روز به عنوان یک گردآورنده موارد بازیافتی کار می کنند و بزرگترین لذت پیکل در زندگی، گشتو گذار در مجلات مختلف هست. تنقلات و تماشای تلويزيون نيمه شب بخشی جدايی ناپذير زندگی آنهاست. یک روز زمانی که تلویزیون شکسته می شود، زندگی آنها برای همیشه تغییر می کند.
داستان بر رابطه بین ریوتو کاشیما، یک طرد شده اجتماعی غمگین، و رونا شیراکاوا، یک دختر محبوب در مدرسه متمرکز است. رابطه آنها زمانی شروع می شود که ریوتو باید از رونا به عنوان بخشی از بازی باخت بخواهد بیرون بیاید، و او پس از گفتن "خب، بالاخره من در حال حاضر آزاد هستم" با او بیرون می رود. آنها حلقههای اجتماعی کاملاً متفاوت و سرگرمیهای کاملاً متفاوتی دارند، اما همانطور که با یکدیگر معاشرت میکنند، شروع به تشخیص و حتی پذیرش این تفاوتها به عنوان چیزی برای پیوند میکنند.
داستان در مورد آلن، یک جادوگر غیر اجتماعی است که در اعماق جنگل زندگی می کند، که اتفاقی با دختری به نام شارلوت برخورد می کند که راه خود را گم کرده است. او توضیح میدهد که وقتی نامزدیاش لغو شد، پس از متهم شدن دروغین به یک جنایت، از زادگاهش فرار کرد. آلن که به دوران جوانی خود فکر می کند زمانی که به او خیانت شد و از یک مهمانی ماجراجویانه اخراج شد، تصمیم می گیرد به دختر کمک کند و چیزهای شیطنت آمیزی به او بیاموزد ... مانند لذت بردن از غذا، بازی کردن و تا دیر وقت بیدار ماندن.
«سِی» یک کارمند ۲۰ ساله است که به دنیایی کاملا متفاوت منتقل می شود. متاسفانه طی آیینی که «سِی» را احضار کردند، دو نفر را بجای یک نفر به این دنیا منتقل کردند. و همه مردم دختر دوم را به «سِی» ترجیح می دهند! ولی این شرایط چندان هم برای «سِی» بد نبود، او کاخ سلطنتی را ترک می کند و با جادویی که تازه بدست آورده بود، فروشگاه های ساخت معجون و لوازم آرایشی تاسیس کرد. تجارت هم رفته رفته در حال رونق گرفتن بود، و این زندگی ممکن است که زندگی چندان بدی هم نباشد...
داستان در مورد چیسه هاتوری میباشد که یک عمر زندگی را به غفلت و بدرفتاری و بدون عشق گذرانده است. به دور از گرمای وجود خانواده، او سهم خود از سختی ها و بحران ها را به دوش کشیده است. درست زمانی که به نظر امیدی باقی نمانده، رویارویی سرنوشتسازی منتظر اوست. زمانی که مردی با سر جانور به همراه قدرتهای عجیب، او را در حراج برده خریداری میکند. زندگی چیسه دیگر مانند قبل نخواهد بود.
گوبلینها هیولاهای خطرناکی هستند که اغلب مورد غفلت قرار میگیرند. شکارچی گوبلین، یک ماجراجوی ماهر، زندگی خود را وقف نابودی گوبلینها کرده است. او با کمک یک کشیش جوان، شروع به نابودی گوبلینها در سراسر مرزها میکند.
Shadowbrokers کسانی هستند که مورد توجه قرار نمی گیرند و خود را به عنوان افرادی غیرقابل توجه نشان می دهند، در حالی که در حقیقت، آنها همه چیز را از پشت صحنه کنترل می کنند. سید بیش از هر چیز میخواهد شبیه آن کسی باشد و چیزی به کوچکی واقعیت کسلکننده سر راه او قرار نمیگیرد! او هر شب مخفیانه تمرین میکند و برای رسیدن به قدرت نهایی خود آماده میشود - فقط برای اینکه سرنوشت خود را با یک تصادف رانندگی خطرناک (و در عین حال مرگبار) انکار کند. اما وقتی او در دنیای دیگری از خواب بیدار می شود و ناگهان خود را در راس یک سازمان مخفی واقعی می بیند که در سایه ها با شر مبارزه می کند، در نهایت فرصتی پیدا می کند تا تمام فانتزی های هذیانی خود را عملی کند!
هان جو، که آرزوی تبدیل شدن به یک خواننده مشهور را دارد، آهنگ های کاور خود را با نام مستعار "Plii" منتشر می کند. دو گوک عضو یک گروه آیدول محبوب است و آرزو دارد با Plii همکاری کند. او نمی دانست که آنها در دانشگاه همکلاسی بودند. هان جو باید هویت خود را به عنوان Plii پنهان کند و دو گوک باید Plii را پیدا کند. آیا آنها می توانند یکدیگر را بشناسند؟
سریال Strike Back بر اساس رمانی با همین نام از Chris Ryan از نویسندگان بزرگ و سربازان سابق انگلیسی ساخته شده است. این سریال جنگی و هیجان انگیز با بودجه بسیار بالا ساخته و در آفریقای جنوبی فیلم برداری شده است. داستان Strike Back حکایت John Porter کهنه سرباز و از نیروهای ویژه ارتش را روایت میکند که برای ماموریت در عراق, افغانستان و ...به نیروی مخفی ارتش فراخوانده میشد...
مناظر شگفت انگیز، شگفت انگیزترین نبردهای حیوانات در سیاره ما، از بلندترین کوه ها تا عمیق ترین اقیانوس ها، از تاریک ترین غارها تا داغ ترین بیابان ها را با فناوری جدید کشف کنید.
داستان این مجموعه مربوطه به سومین ملکه عصر گوریوست که بر علیه مردم تانگیوسیک از مانچوریا می جنگد تا بتونند سرزمینهای قدیم خود را احیا کند. بانو سانگدوک (چا شیرا) در جوانی بیوه شاه می شود و بعد از مرگ شوهرش، برادر سانگدوک به سلطنت می نشنید. این اتفاق مصادف با زمانی است که دشمنی گوریو و گوگوریو بیشتر شده و تلاش های سانگدوک برای بیرون کردن دشمنان از مناطق شمالی کشور، منجر به تهدید وی از جانب شاه (برادرش) می شود. شاه برای تحت فشار قرار دادن سانگدوک، تنها فرزند پسری او را نزد خود نگه می دارد و دیدار مادر و فرزند را قدغن میکند… بعد از مدتی شاه که فرزند پسری ندارد و مجبور شده خواهرزاده خود را به عنوان ولیعهد انتخاب کند