در این فیلم مستند به ابعاد مختلف زندگی شخصی و کاری Robert Mapplethorpe پرداخته می شود او که در سال 1946 به دنیا آمد در سال 1989 از دنیا رفت به خاطر هنر عکاسی سیاه و سفید خود معروف بود . استعداد او به همین بخش خلاصه نمی شود و نام او در کنار عکاسی پرتره نیز به عنوان یکی از بهترین ها به چشم می خورد . در این مستند زندگی او از دوران کودکی تا زمانی که از دنیا رفت مورد بررسی قرار داده شده است . او که تنها 42 سال داشت بسیار زود از دنیای هنر دست کشید . مصاحبه های دیده نشده و جالبی از دوستان , خانواده و افرادی که به او نزدیک بودند در این مستند به نمایش در می آید .
با Ian Walsh همراه میشویم و او ما را با مهارت موج سواری خودعلاوه بر اینکه ما را به قلب موج های سنگین دریا میبرد،همچنین "فاصله بین رویاها" را کمتر و کمتر میکند...
جما چان، بازیگر نقش اصلی سریال «انسانها» (محصول سال ۲۰۱۵ میلادی)، به کاوش در دنیای هوش مصنوعی میپردازد و اقدام به ساخت یک نمونه هوش مصنوعی از خود میکند. آیا خلق انسانهای مصنوعی هوشمند، دور از انتظار نیست؟ و آیا ربات ساخته شده از جما چان قادر خواهد بود که دیگران را متقاعد سازد که او، همان جما چان واقعی است؟
در زمان تولید خود در سال 1971، Deafman Glance، اجرای بی کلام هفت ساعته، تماشاگران فرانسوی را شگفت زده کرد و شور و شوق لویی آراگون را برانگیخت. چند سال بعد، رابرت ویلسون این بار به آهنگساز فیلیپ گلس پیوست تا اپرایی را طراحی کند که در جشنواره آوینیون در سال 1976 اجرا شد. این اپرا تبدیل به افسانه ای شد که انیشتین در ساحل است. برخی موضوعات مرتبط با تحقیقات این فیزیکدان، مانند نظریه نسبیت و سلاحهای هستهای، در مجموعهای از تابلوها نمایش داده شد که زیباییشناسی بسیار انقلابی را ارائه میکرد: تصاویر افسانهای از زیبایی بصری شگفتانگیز با تغییرات بسیار تدریجی در موسیقی و حرکات رقص ترکیب شدند. یک اثر هنری کامل را تشکیل می دهند که قرار بود درک کلاسیک از زمان و مکان در تئاتر را زیر و رو کند. این قطعه افسانهای که توسط سازندگانش، با همکاری طراح رقص دیرینهشان، لوسیندا چایلدز، بازسازی شده است، امروز دوباره کشف میشود...
زنی که در جستجوی معنای زندگی می باشد و مردی که یک کتاب شعر را به همراه دارد راهی یک سفر به روی طولانی ترین رودخانه میشوند تا به سرزمین اصلی چین برسند و ..
داستان فیلم درباره یک زن است که درست هنگام مراسم عروسی اش، نامزدش مایکل تصمیم میگیرد مراسم عروسی رو کنسل کند ولی او با اصرار فراوان بر مایکل سعی دارد نظر او را برگرداند اما ...
موضوع فیلم در مورد پسر نوجوانی می باشد که از گذشته اش فرار میکند و می خواهد با کمک بهترین دوستش این مشکل را حل کنند. اما پای یک شیطان مرموز وسط است و ...
یک کشتی یخ شکن به نام Mikhail Gromov درحال حرکت به سمت یک کوه یخی بزرگ است. کشتی در نتیجه در دام یخ می افتد و مجبور است به نزدیکی سواحل قطب جنوب برود ..
پسری جوان به نام آبیشک که تازه مدرک مهندسی خود را گرفته است، به علت کمبود کار مجبور میشود به عنوان مشاور دهداری در یک روستای دورافتاده مشغول به کار شود و...
سو بک هیانگ، دختر ارشد پادشاه مورین، به دلیل جاه طلبی خواهر ناتنی اش، سول هی، از مقام شاهزاده خانمی محروم شد. او دختری فروتن و سخت کوش بود که به او آموخته شده بود که به داشته هایش قانع باشد. اما سرنوشتی که برای او رقم خورده بود، سرنوشتی بزرگ بود که نه تنها زندگی او و خانواده اش، بلکه کل کشور را تحت تأثیر قرار می داد. او باید در تلاش برای یافتن جایگاه خود در زندگی و مبارزه برای عشق، با چالش های زیادی روبرو می شد.
این مجموعه به بررسی داستان هایی که بر اساس افسانه های محلی نقاط مختلف ایالات متحده ساخته شده اند، پرداخته و از مسائل وحشتناکی که خود را در زیر پوسته ی این داستان ها پنهان کرده اند پرده برداری می کند.
سایمون کاول، هایدی کلوم، هاوی مندل و تری کروس به قاضی مل بی برای تغییری کاملاً جدید در "AGT" خوش آمد میگویند! داوران برای اولین بار در حالی که تیمهای رویایی از شرکتکنندگان مورد علاقه طرفداران بازگشته را پیشنویس میکنند به مصاف هم میروند - اما در پایان، تنها یک داور و یک بازی در صدر قرار میگیرند.
کلماتی هستن که وایولت در میدان جنگ شنیده و نمیتونه اونارو فراموش کنه. این کلمات توسط شخصی که برای اون عزیز بوده به اون گفته شده، شخصی که بیشتر از همه دوسش داشته و اون هنوز معنی این کلمات رو نمیدونه. در یک زمان مشخص ، در قاره تلسیس. یک جنگ بزرگ که قاره رو به دو قسمت شمالی و جنوبی تبدیل کرده بود ، بعد از چهار سال به پایان رسید، و مردم به نسل جدید خوش آمد گفتن. وایولت اورگاردن، دختر جوانی که به اسم "سلاح" شناخته میشه، میدان جنگ رو ترک کرده تا زندگی جدیدی رو در خدمات پستی "سی اچ" شروع کنه. در اونجا، اون تحت تاثیر "عروسک های خاطرات اوتوماتیک" قرار میگیره، عروسک هایی که افکار مردم رو در خود نگه میدارن و اونارو به کلمات تبدیل میکنن. وایولت کار خودشو به عنوان یک "عروسک خاطرات اوتوماتیک" شروع میکنه، و با احساسات انسان ها مختلف و شکل های گوناگون عشق روبرو میشه و اون تمام این مدت به دنبال معنی اون کلمات میگرده.
در دنیایی که جادو چندین بار نسل بشریت را از انقراض نجات داده است، پسری به نام «شین» توسط پیرمردی که به نام «ماگی» شناخته می شود تربیت و بزرگ شده است. شین خاطرات زندگیِ قبلی خود را به یاد دارد و در کنار پیرمرد به یادگیری جادو مشغول است. شین فهم و اطلاعات خوبی درباره دنیای بیرون ندارد و وضعیت وقتی برایش دشوارتر می شود که ماگی از او می خواهد بعد از رسیدن به سن 15 سالگی خانه را ترک کند.
کن هوکازه پس از موافقت برای کمک به زنی ناشناس، به دنیایی شبیه به بازی منتقل میشود. حال او باید سفری را برای یافتن راهی برای بازگشت به دنیای خود آغاز کند.
داستان پادشاه گئونچوگو، پادشاه جنگجوی باکجه. تحت سلطنت او، پادشاهی روزهای شکوه خود را تجربه کرد، با فتوحات نظامی که باعث شد او بیشتر شبه جزیره کره را کنترل کند و متعاقباً قدرت سیاسی باکجه را تقویت کرد که بزرگترین اوج قدرت باکجه بود.
در دنیایی [پس از یک واقعه فاجعه بار] که توسط «اعداد» کنترل میشه و هر انسانی «شماره» مخصوص هویت خودش رو داره. این اعداد میتونه هر چیزی مربوط به زندگی شخص باشه. این شماره ممکنه مسافتی که شخص طی کرده یا تعداد دفعاتی که دیگران از یه شخص تعریف و تمجید کردن باشه. همچنین اگه این شمارهشون صفر بشه، باعث سقوطشون به ورطه «گودال» میشه. در سال 305 تقویم آلشیان، هینا ماموریتی رو از مادرش که شمارش به صفر رسیده، به عهده میگیره تا به دنبال قهرمان افسانهای بگرده. در مخاطراتش با شمشیرزن نقابداری به نام لیچت آشنا میشه که در تلاشه تا هویت اصلیش رو مخفی کنه، از اونجاییکه که به خاطر شماره بسیار پایینش به عنوان یه عامل منحط و منحرف شناخته میشه.
سه نوجوان با دریافت نامههای مرموزی به دنیایی دیگر به نام «باغ کوچک» منتقل میشوند. ساکنان این دنیا از استعدادهای فرابشری خود برای شرکت در بازیهای مختلف استفاده میکنند. این بازیها میتواند از کارهای ساده گرفته تا دوئلهای مرگبار باشد. گاهی اوقات حتی استعدادهایی که آنها را به این دنیا آوردهاند نیز شرط گذاشته میشود.
شینگو ایچینومیا، 25 ساله، در آستانه یک روز کاری پرمشغله، به خواب میرود. اما با بیدار شدن، خود را در بدن پسری 6 ساله به نام وندلین گرفتار میبیند. وندلین هیچ مهارت اداری ندارد و خانوادهاش فقیر هستند. اما او استعدادی نادر در جادو دارد. وندلین باید راه خود را در دنیایی سخت و دشوار پیدا کند.
هیرو یوکی یه دانش آموز دبیرستانی خوره کامپیوتره که در یک سری وقایع غیرمنتظره بازی کیوامه کوئست رو بدست میاره، این بازی با جمع آوری بهترین فناوری ها ساخته شده و با شعار خودش یعنی "بی نهایت واقعی" هیچ تفاوتی ندارد، گرافیک، رفتار کارکترهای بازی، عطر و بوی گیاهان،یا حتی نسیمی که پوست را نوازش می کنه، و در کل همه چیز به بهترین شکل ممکن هستند، غیر از این که این بازی بیش از حد واقعی و حذف کردن آن بسیار پر دردسر است. از اونجایی که واقع بینانه ترین بازی تاریخ هستش توانایی جسمی بازیکنان در بازی دقیقا همان چیزی هست که در دنیای واقعی دارند و اگر ضربه بخورند بدنشان درد میگیره و اگر زخمی شوند تا چند روز بهبود پیدا نمی کنند. و پاداش بازی فقط احساس موفقیت است. این بازی رو به هیچ عنوان نمیشه سرسری گرفتش و پُر استرس ترین بازی تاریخ هستش.
کانامه، بیخبر از همه جا، به بازی موبایلی جدیدی به نام بازی داروین دعوت میشود. اما پس از ورود به بازی، متوجه میشود که نمیتواند از آن خارج شود و در مخمصهای بزرگ گرفتار شده است.
یک اعجوبه سابق کشتی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت است، خود را آماده ترک میبیند تا زمانی که دوباره با یک دوست قدیمی روبرو میشود که اشتیاق او را دوباره برمیانگیزد.
پس از مرگ ناگهانی عموی جی آن، او متوجه یک مرکز خرید مشکوک می شود که او پشت سر گذاشته است. عمویش که بود و چه نوع مرکز خریدی را اداره می کرد؟ قبل از اینکه جی آن حتی بفهمد چه خبر است، توسط افراد ناشناس که به دنبال وسایل عمویش هستند مورد حمله قرار می گیرد.