در 27 ژوئیه 1986، گروه راک استادیوم بریتانیایی کوئین با نواختن برای اولین بار در مجارستان، کشوری که هنوز تحت یک دیکتاتوری کمونیستی در پشت پرده آهنین بود، پیشرفت جدیدی ایجاد کرد.
رابرت موگ کارگردان، با ترکیب فیلمهای کنسرت با مصاحبههای صریح، به زندگی موسیقیدان مشهور جاز، سانی رولینز، او را از شهر نیویورک تا توکیو برای اجراهای متعددش دنبال میکند...
کریستال در معاملهای ملکی که به طور کامل از کنترل خارج شده، غرق شده است. به نحوی او نه تنها از این ماجراجویی جان سالم به در میبرد بلکه میدرخشد و از آن سود میبرد.
در دنباله فیلم "ملکه مار"، مردی به نام برایان که به قدرت پول برای کسب عشق باور دارد، پس از تلاش برای رابطه با دوست دختر سابقش در جنگل با ملکه مار روبرو میشود و ملکه در ازای اطاعت، به او وعده ثروت میدهد.
این مستند سیر تکاملی Ornette را طی سه دهه انجام می دهد. در سال 1983 که به خانه خود به فورت ورث ، تگزاس بازگشت ، دوران کودکی او در تگزاس جدا شده و ظهور متعاقب او به عنوان یک پیشگام فرهنگ آمریکایی و یک نماد کلاس جهانی را شرح می دهد....
دو خاخام ویرانه های یک کنیسه متروکه را به گروهی از کودکان یهودی دبستانی نشان می دهند و در حالی که کودکان نان را در عسل فرو می کنند، شراب می نوشند، دعا می کنند و آواز می خوانند، ایستاده اند...
کارگردان مایکل آپتد پس از 7 سال انتظار با همان گروهی از بزرگسالان متولد بریتانیا در مورد تغییراتی که در طول هفت سال گذشته در زندگی آنها رخ داده است، مصاحبه می کند...
در شهری از مردگان که مدتهاست ویران شده و به دور از تمدن بشری است، فرزند یک انسان زندگی میکند. نام او "ویل" است، و توسط سه روح، بزرگ شده است: جنگجوی اسکلتی پرشور، خون؛ کاهن مومیایی زیبا، مَری؛ و جادوگر شبحوار دمدمیمزاج ، گاس. این سه نفر به پسر عشق میورزند و هر آنچه که میدانند را به او میآموزند. اما یک روز، ویل شروع به پرسیدن کرد: "من کیستم؟" ویل باید رمز و رازهای سرزمین دورافتادهی مردگان را آشکار کند و گذشتهی مخفی ارواح را کشف کند. او باید عشق و رحمت خدایان خوب، و تعصب و دیوانگی بدها را بیاموزد. و وقتی همه چیز را بداند، پسر اولین قدم خود را در راه قهرمان (جوانمرد) شدن برمیدارد.
بالاخره بعد از سالها عشق ورزیدن یک طرفه، «نائویا موکای» با دوست دوران کودکیاش یعنی «ساکی ساکی» قرار میگذارد. با این وجود، در همان حین که خود را پایبند به این عشق میداند از سمت فردی دیگر یک اعتراف عشقی دریافت میکند و...
اومیکی، دختر دبیرستانی خجالتی، آرزو دارد که دوستی از سیاره دیگر داشته باشد. وقتی با یو، دانش آموز انتقالی بیگانه با قدرت های تله پاتی آشنا می شود، زندگی مدرسه ای او تغییر می کند. این دو به هم نزدیک می شوند و تصمیم می گیرند که یک موشک بسازند و به فضا بروند. در طول مسیر، آنها دوستان جدیدی پیدا می کنند.
کیتارو، که همیشه تمایل به جذب ارواح داشته است، به عنوان معلم دختر کوچکی به نام یایویی استخدام می شود که می تواند ارواح را ببیند و به دنبال روحی است که مادرش را گرفته است.
یک کارمند 26 ساله به دلیل آزار و اذیت رئیس سابقش شغل خود را تغییر می دهد. او نگران است که رئیس جدیدش نیز از قدرت خود برای آزار و اذیت او استفاده کند. با این حال، وقتی برای اولین بار رئیس جدیدش را ملاقات می کند، متوجه می شود که رئیس جدیدش آنقدر بی فکر است که هیچ اضطرابی ندارد.
کونوها آکیساتو تصویرگری است که عاشق دختران زیبا و بازی های بیشوجو است. رویای او تبدیل شدن به یک تصویرگر فوق العاده محبوب است، بنابراین او سخت در یک شرکت تولید بازی bishojo کار می کند، اما واقعیت این گونه نیست... با دوران طلایی بازی های شبکه های اجتماعی، شرکت کونوها به خوبی انجام می دهد، و او به عنوان یک تصویرگر فرعی کار می کند و روزهای خود را صرف نقاشی پشت شخصیت های پس زمینه تصادفی می کند. یک روز صاحب یک فروشگاه بازی به او یک بازی کلاسیک بیشجوجو می دهد. او با تمام هیجانی که در دوران طلایی بازیهای بیشوجو داشت، بسته را به سمت «دوکیوسی» باز میکند و نور درخشانی او را فرا میگیرد. کونوها سپس متوجه می شود که او فقط به گذشته سفر کرده است! او در سال 1992 به پایان می رسد! این طلوع از دوران بازی bishojo است! کونوها در شرکتی به نام الکل سافت کار می کند. آیا او میتواند به همه دختران زیبایی که همیشه میخواسته فکر کند، نقاشی بکشد و خلق کند؟! داستانی در مورد یک دختر و عشق شدید او به دختران زیبا - "اکنون، بیایید شروع کنیم!"
جانگ بیونگ تائه پسر کوچک و ضعیفی است که در اونیانگ در استان چونگ چئونگ جنوبی زندگی می کند. او در انتهای نردبان اجتماعی مدرسه است و وقتی به دبیرستان کشاورزی بویئو همسایه منتقل می شود، با یک حادثه غیرمنتظره روبرو می شود که به نقطه عطفی در زندگی او تبدیل می شود.
در دنیایی که شیاطین از انسان های نامظنون تغذیه میکردند قطعه های شیطان ترسناک و افسانه ایRyoumen Sukuna گم و پراکنده شده بود. شیاطین از این قطعات استفاده میکردند و تا اونجایی که اطلاع داریم به قدرتی دست می یافتند که میتونست دنیا رو نابود کنه. خوشبختانه یک مدرسه اسرار آمیز از جادوگرانJujutsu وجود داره، برای محافظت از وجود احتمالی زندگی از Undead!!! یکی از سال بالایی های مدرسه به اسمyuuji itadori بیشتر روزاشو با عیادت از پدربزرگ بیمارش میگذرونه، با اینکه شبیه نوجوون های عادیه ولی قدرت بدنی بی حد و اندازه ای داره!! همه ی باشگاه های ورزشی میخوان که عضو باشگاهشون ...
تاکهمیچی هانگاکی در بدترین شرایط زندگی خویش است که متوجه می شود دوست دختر سابق و تنها معشوقه زندگیش هیناتا تاچیبانا که در دوران راهنمایی باهم قرار می گذاشتند توسط دارو دسته تبهکاران " توکیو مانجی(صلیب شکسته卍)" کشته شده است، روز بعد از اطلاع از این حادثه تاکهماچی بر روی سکوی ایستگاه قطار بود که یک نفر او را از پشت هل می دهد و او بر روی ریل قطار می افتد، زمانی که تاکهماچی خود را برای مردن آماده کرده بود وقتی چشمان خود را باز می کند متوجه می شود که به دلایلی به 12 سال پیش که اوج دوران زندگی اش بود بازگشته است او برای نجات زندگی معشوقه اش تصمیم میگیرد که خودش را عوض کند و از اینجاست که انتقام او از زندگی شروع می شود.
دانشآموز دبیرستانی، میچیو کاگا، بیهدف در زندگی و اینترنت پرسه میزد، وقتی میبیند که از یک وبسایت مخفی به دنیایی فانتزی منتقل شده است - به عنوان یک مرد قوی که میتواند از قدرتهای «تقلب» استفاده کند. او از قدرت خود برای تبدیل شدن به یک ماجراجو، کسب درآمد، و گرفتن حق ادعای دخترانی که زیبایی در حد بت دارند استفاده می کند تا حرمسرای خود را تشکیل دهد.
کیم چونچو نوه پادشاه جینجی بیست و پنجمین پادشاه شیلا است. کیم چونچو به کمک یکی از فرماندهان خود یعنی کیم یوشین موفق میشود عصر طلایی فرمانروایی شیلا را رقم بزند. کیم چونچو که نوه فرمانروا جینجی بوده پس از خلع پدربزرگش از این مقام، به نوعی از قدرت فاصله گرفته است. در کودکی با کیم یوشین، پسر یکی از فرماندهان بزرگ شیلا آشنا میشود که همین مسئله زمینه ساز دوستی این دو میشود و ...
خانواده یوزوکی از چهار برادر تشکیل شده است: هایاتو، میکوتو، میناتو و گاکوتو. پسر بزرگ، هایاتو، هر روز را با خوشحالی کامل زندگی می کند. در خانه، مدرسه و محله اشک، خنده و هیجان است!
آئواشی ری، یک کارمند اداری معمولی، در اثر کار زیاد می میرد و دوباره متولد می شود. او در دنیای بازی otome مورد علاقه خود، انقلاب، به عنوان ری تاکر، قهرمان بازی، ظاهر می شود ری علاقه ای به سه مسیر عاشقانه اصلی بازی با شاهزادگان پادشاهی باوئر ندارد. او قلب خود را بر روی کلیر فرانسوا، آنتاگونیست اصلی بازی، می گذارد. با استفاده از دانش خود از وقایع بازی که هنوز اتفاق نیفتاده است، ری سعی می کند به کلیر پایان خوشی بدهد.