در این قسمت از ماجراجویی های جورج، او می خواهد به دوستش که یک فیل کوچک است و در یک سیرک به کار گرفته شده، کمک کند تا به آنسوی کشور برود و به خانواده اش بپیوندد...
بر مبناي نمايش نامه اي نوشته ي پيتر مورگان که پيش از اين در لندن (2006) و برودوي (2007) با موفقيت روي صحنه رفته بود. هوارد با شرط اين که لانگلا و شين به تکرار نقش هايي که در تياتر خلق کرده بودند بپردازند کارگرداني را به عهده مي گيرد. طبعا فيلم فارغ از سياست نيست، اما بيشتر به وجه انساني روايت و شباهت ها و تفاوت هاي دو شخصيت اصلي نظر دارد. اين که دو شخصيت از يک رودررويي، جلوي ميليون ها تماشاگر، به دنبال اهداف شخصي خود هستند؛ يکي اضافه کردن به اعتبار کاري و تعداد تماشاگر برنامه و ديگري احيا کردن اعتبار از دست رفته و دريافت دستمزدي کلان.
بعد از ۱۷ سال مایکل میرز که اکنون دیگر بزرگ شده است و هنوز خطرناک است، به طور تصادفی از بیمارستان روانی آزاد می شود و فورا به هادنفیلد بر می گردد. جایی که وی می خواهد خواهر کوچک خود لوریرا پیدا کند و اگر در این راه کسی مزاحم وی شود با یک سرنوشت خونین مواجه می شود ...
"سم" پس از اخراج از کالج و از دست دادن دوستش در همان روز، با دختری به نام "هوپ" آشنا می شود. مدتی بعد او دوباره با "هوپ" برخورد کرده و متوجه می شود که او ناراحت است، به همین دلیل تصمیم می گیرد به او کمک کند و...
پینگ یک چیهواهوای کوچک است که توسط اتل از پوند نجات یافته است. اگرچه او فکر می کند یک گربه است، اما وقتی دو سارق سعی می کنند از خانه اتل دزدی کنند، دعوای شجاعانه و هوشمندانه ای به راه می افتد ...
«گرينچ» (جیم کري) سالها پيش در هوويل به دنيا آمده، اما قيافه ترسناک او و همين طور علاقه بي حد و حسابش به «مارتا مي» (بارانسکي) که ذره اي به «گرينچ» علاقه ندارد باعث شده از آن سرزمين رانده شود. از آن زمان تا کنون، «گرينچ» کينه مردم هوويل را به دل داشته و حالا فرصت انتقام فرا رسيده است...
پس از اینکه دو پسر از سه پسر شیطان از جهنم فرار میکنند تا زمین را ویران کنند، شیطان باید پسر سوم خود، نیکی با اخلاق را بفرستد تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، آنها را بازگرداند.
«آستين پوئرز» (مايزر)، عکاس مد، مقيم لندن پر تحرک و امروزي و مأمور آژآنس جاسوسي معتبر بين المللي در دهه ي ۱۹۶۰ که اکنون در دهه ي ۱۹۹۰ اعتبارش را از دست داده، مطلع مي شود نابغه ي جنايت و همزاد او، «دکتر شيطان» (مايزر) راز جذابيت او را دزديده و به عنوان آخرين نقشه ي شيطاني به سال هاي دهه ي ۱۹۶۰ برگشته؛ بنابراين «پوئرز» هم براي به دست آوردن دوباره ي جذابيتش، بايد در زمان به عقب برگرد.
«بابی باوچر» (سندلر)، پسری اهل لوییزیاناست که کارش رساندن آب به اعضای یک تیم فوتبال امریکایی است. او خیلی زود به استعدادش در بازی پی می برد و ستاره ی تیم رقیب می شود…
دکتر "کرین" دندانپزشک قاتل از آسایشگاه روانی که پس از دستگیری به آن منتقل شده بود فرار می کند.او که می خواهد یک زندگی عادی داشته باشد به شهری غربی رفته و با نامی جعلی در آنجا زندگی می کند اما همه چیز برای او خوب پیش نمی رود و...
طالعه ای بر روی شخصیت میلدرد 'میلی' هاوکس، زنی مسن که تمام عمرش را صرف مراقبت از دیگران کرده است. زمانی که دخترش او را ترک کرده و از خانه می رود، متوجه می شود که دیگر کسی را ندارد که نگرانش باشد...
در طول جنگ داخلی دوم آمریکا در سال 2017، بارب وایر صاحب یک کلوپ شبانه به نام Hammerhead است. همه چیز زمانی پیچیده می شود که معشوق سابق او اکسل هود، که با کورینا دوونشایر فراری ازدواج کرده است، دوباره وارد زندگی او می شود...
Heroes داستان یک سری از افراد را روایت می کند که فکر می کردند مثل بقیه ی مردم هستند تا زمانی که با تواناییهای شگفت انگیزشان از خواب بیدار شدند. مثل : تله پاتی , سفر زمان و پرواز کردن. این افراد به سرعت پی می برند که در جلوگیری از یک فاجعه و نجات نسل بشر نقش مهمی را بازی می کنند و همگی به نوعی تلاش خود را برای نجات دادن دنیا آغاز میکنند...
جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد...