در این داستان، شمشیر نماد حقیقت است که راه را روشن میکند. عشق و اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد و نبردی بزرگ بر سر یک گنجینه اسرارآمیز آغاز میشود که میتواند جهان را تغییر دهد.
گروهی از دوستان که هر کدام یک دیجیمون همراه دارند، باید با مسئولیتهای جدیدی که بر عهدهشان گذاشته شده است، کنار بیایند. در این میان، فردی ادعا میکند که اولین انسانی است که با یک دیجیمون شریک شده است و این ادعا ماجرایی جدید را برای آنها رقم میزند.
میکامی، کارگر شرکتی توسط یک قاتل تصادفی با چاقو کشته می شود و به عنوان یک هیولای لجن در دنیایی دیگر متولد می شود. او پس از اینکه نامش را ریمورو می گذارد به توانایی های جدیدی دست می یابد و با دوستان جدید ماجراجویی های زیادی دارد...
تاکاگی و نیشیکاتا، دو دانش آموز سال آخر دبیرستان، در آستانه تعطیلات تابستانی، بچه گربه ای به نام هانا را پیدا می کنند و تصمیم می گیرند تا زمان یافتن مادرش، از او مراقبت کنند.
دانشآموزان دبیرستان آکادمی هوشو سوار بر هواپیما بودند که در شرایطی مرموز سقوط کرد. قهرمان، اوریبه موتسومی و همکلاسی هایش در یک جزیره به ساحل می روند. مسافران زندهمانده تصمیم میگیرند منتظر آمدن کمک باشند، اما معلوم میشود که جزیره توسط حشرات غول پیکر زندگی میکند. موتسومی در یک ساحل از خواب بیدار می شود و همکلاسی خود ماتسئو آیومی را می یابد.
دوازده سال پس از کسب موفقیت چشمگیر بازی ویدیویی آنلاین چندنفره «ایگدراسیل»، زمان از کار انداختن دائمی سرورهای آن فرا رسیده است. در این میان، شخصیتی به نام «مومونگا» برای آخرین مرتبه به حساب کاربری خود در این بازی وارد میشود.
کورونو در همین حین که با هیولاهای مهاجم مبارزه میکند، دوستش ریکا را نیز نجات میدهد، اما خودش زمان مبارزه با رهبر آنها کُشته میشود. ریکا و هم تیمی های بازمانده اش به پایگاه منتقل میشوند تا...
"میکی مون" پس از مبارزه ، یک بیماری مُسری گرفته و از دیده همه گان ناپدید می شود ، "آگامون" به همراه مابقیِ دیجیمون ها نیز سعی در جلوگیری از شیوع این بیماری دارند اما...
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟
گروه دیجیدستیند به یک شهر بازی میروند و به همگی خوش میگذرد، ولی جو با آنها نمیآید چون میخواهد برای امتحاناتش درس بخواند. یک دیجیمون مسموم دیگر، اوگرمون، به اودیبا حمله میکند. گومامون از خانه فرار میکند در حالی که میمی با گروه دیجیدستیند و همکلاسیهایش به خاطر ایدههای خودخواهانهاش روبرو میشود. آیا جو پیش از آنکه دیر شود مسئولیتهایش را قبول میکند؟ . . .
جهان به دو قدرت تقسیم می شود: بلوک غربی و بلوک شرقی. خدمت به عنوان منطقه مرزی بین این دو "J-Country" است. به همین ترتیب ، از آن به عنوان یک میدان جنگ برای دو طرف در درگیری های بی پایان استفاده می شود ...
سال 2010 است ، بیش از ده سال از تابستانی که تایچی با آگومون و دیگران ملاقات کرد میگذرد. وجود دیجیمون ها به تدریج در سراسر جهان پذیرفته شده است. در طول همه اینها ، حوادث خاصی برای DigiDestined در سراسر جهان اتفاق می افتد که ناشی از دیجیمونی به نام Eosmon است. اما در طول نبرد با ائوسمون ، گروه تایچی به یک حقیقت تکان دهنده پی می برند: هنگامی که یک DigiDestined (بچه ها) بزرگسال می شود ، Digimon شریک زندگی او دیگر وجود نخواهد داشت ... تهدید ناشی از Eosmon به تدریج گسترش می یابد و بر دوستان تایچی نیز تأثیر می گذارد. اگر نبرد نمی تواند دوستانش را نجات دهد اما جنگیدن به این معنی است که خیلی زودتر باید از شریک زندگی خود خداحافظی کند. آیا او جنگ خواهد کرد ، حتی اگر این به معنای از دست دادن محبوب ترین شخص برای او باشد؟
زن سیزاکی، بازرس عمومی دفتر بازرسی عمومی توکیو، روی پرونده ای تحقیق میکنه که مربوط به آزمایشات غیر قانونی پزشکی توی یه شرکت داروسازی و دانشگاهیه. حین تحقیقات میفهمه که فایلی که شین اینابا، متخصص بیهوشی، نگه داشته، شامل خون قاطی با مو، پوست و یه نامه با حرف اِف هم میشه. میفهمه که یه جای کار با یه انتخابات بزرگ و شخصی که مسئول برگزاریش هست هم مرتبطه و...
به یک کارآگاه برای حل پرونده یک قتل در دنیای واقعیت مجازی دعوت میشود ، اما چگونه می توان پرونده ای را مدیریت کرد که قوانین آن می تواند به طور مداوم تغییر کند؟
سه هیولا، بم، که شبیه خلافکاران است، برو، که شبیه پسر است، و برا، یک جادوگر، به عنوان نماینده قانون عمل می کنند، با این امید که روزی اجازه بیایند که به انسان تبدیل شوند. چند اپیزود شامل محافظت آن ها از یک پسر جوان است. این نوع انیمیشن کاملا متمایز بوده . خط داستانی جذاب است.
روزی در وسط اقیانوس آرام معجزه ای رخ داد و یه قاره از ناکجا آباد پیداش شد! قاره جدید خانه گیاهان و موجودات جدید و مرموز بود! بشر هم دل توی دلش نیست که بره روی این موجودات تحقیق کنه.
کیجو نام یک ورزش در دنیای این انیمه ست : یک سکو در میون آب بصورت شناور قرار داده شده، شرکت کننده ها روی سکوی مورد نظر قرار می گیرند و باید در طول مسابقه تلاش کنن که با استفاده از پایین تنه و بالاتنه خودشون فرد مقابلشون رو به درون آب بندازن و اینجوری برنده میدان باشن. اما انجام این ورزش به این سادگیا نیست .. موندن روی سکو و تحمل بار ضربات حریف تنها به قدرت و زور بستگی نداره! بلکه به انعطاف پذیری بالایی نیاز داره و میشه گفت اگر بازیکن ها مهارت ژیمناستیک وارانه ای داشته باشند می تونن به نتیجه بهتری دست پیدا می کنند و استراتژی چینی برای نحوه بیشتر ماندن روی سکو بخش مهمی از این ورزش به شمار میره
پاپیکا و کوکونا کلیدی را برای بازکردن در دراختیار دارند. و همه ی اینها برمیگرده به زمانی که دختران دور هم جمع میشند و در زمان و مکان تداخل ایجاد می کنند و “توهم محض” شکل میگیره و اونها راهی سفر میشند اما چرا باید به این سفر برند چون اونها در جست و جوی یک کریستال خاص هستند. اسمش “Shard of Mimi ” و کارش اینه که هر آرزویی را برآورده می کنه با این حال هر زمانی که دخترها به خطر می افتند کریستال میدرخشه و اونها می تونند تبدیل بشند! به چی؟