داستان این فیلم که ادامهی قسمتهای قبلی آن است، دربارهی مارکوس بورنت میباشد که اکنون یک بازرس پلیس شده است و همینطور مایک لودی نیز در بحران میانسالی به سر میبرد. آنها به زودی درگیر ماجراهای خطرناکی با یک مزدور آلبانیایی میشوند که…
«دالتن راسل» (کلایو اوون)، یک سارق بانک نامتعارف است و به سبب رو دست زدن و یک گام جلو بودن از نیروهای پلیس، تمامی تلاش های کارآگاه خونسرد پلیس، «کیت فریزر» (واشنگتن) را با شکست روبه رو کرده است. تا این که رئیس بانک (پلامر) از «مادلین وایت» (فاستر)، یک میانجی گر سرشناس، درخواست می کند برای حل مشکل و پایان دادن به گروگان گیری در بانک، کمکش کند...
کریزی که مامور سابق نیروهای ویژه امریکا بوده هم اکنون به آخر خط رسیده و تنها به خاطرات قدیمی اش دلبستگی دارد . او که در مرزهای جنوبی امریکا و مکزیک سرگردان است با دوست و همکار قدیمی اش ری مواجه می شود . ری شغل تازه ای را به او پیشنهاد می کند که محافظت از دختر ده ساله ای به اسم پیتا است...
«ريکاردو تابز» (فاکس) و «ساني کراکت» (فارل) دو کارآگاه پليس اند که به طور مخفيانه در فلوريدا کار مي کنند. تازه ترين مأموريت آن دو گير انداختن «مونتويا» (توسار) يکي از رؤساي قاچاقچيان محلي است. «تابز» و «کراکت» براي نفوذ در تشکيلات «مونتويا» خودشان را قايق رانان سريعي جا مي زنند که حاضرند در برابر مبلغي مناسب، محموله هاي قاچاق را به مقصد برسانند...
یک افسر پلیس به اسم هارلسن (ساموئل ال جکسون) در اداره پلیس لس آنجلس برای تشکیل جوخه قدیمی خود به اسم گروه اس.دبلیو.ای.تی ( گروه ویژه تاکتیکی و تسلیحاتی ) فراخوانده می شود . او به سرعت اعضای قدیمی را دور هم گرد می آورد . آنها که هر کدام کاراکتر خاص خود را دارند بلافاصله درگیر برخی تمرینات ضروری می شوند و بعداً در یکی دو ماموریت سطح پایین شرکت می کنند . اما به زودی ماموریت می یابند تا یکی از بزرگترین قاچاقچیان مواد مخدر و اسلحه را به زندا منتقل کنند . این قاچاقچی در حال انتقال به زندان خطاب به دوربینهای تلویزیونی فریاد می زند که “هر کس بتواند مرا از زندان آزاد کند یکصد میلیون دلار پول نقد پاداش می گیرد” . در شهر لس آنجلس نیز افراد زیادی هستند که مایلند این جایزه را بدست آورند و گروه ویژه بایستی جلوی آنها را بگیرند تا اینکه …
مامور بازنشته سی آی ای، «ناتان مویر» (رابرت ردفورد)، به یاد می آورد تمریناتی را که به «تام بی شاپ» (برد پیت) برای آزادی از اسارت چینیها در زمان مخالفت وی با سیاست های سرویس امنیتی انجام داده است...
پلیسی با نام بیلی (مارک والبرگ) به خاطر مظنون بودن در یک قتل استعفا میدهد. هفت سال بعد او به عنوان کارگاه خصوصی مشغول به فعالیت است تا اینکه شهردار (راسل کرو) او را مامور تعقیب همسر خود (زتا جونز)می کند که گمان دارد مشغول به خیانت به اوست. اما بیلی به عنوان یک بازیچه درگیر یک بازی شده است که...
کمیسر «پی یر نیمانس» وارد منطقه کوهستانی گوئر نان می شود تا درباره قتل کارمندان دانشگاهی در آن حوالی تحقیق کند. جسد قربانیان در کوهستان پیدا شده در حالی که بعد از ساعت ها شکنجه شدید، با زخم های بی شمار روی بدنشان، و چشمان از حدقه در آمده جان داده اند...
در مورد مامور اف بی آی به نام کیت با بازی “امیلی بلانت” است که طی درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر در مرز آمریکا و مکزیک، سقوطی در منجلاب بی اخلاقی و فساد را تجربه می کند.
طي يکي از تمرين هاي نظامي معمولي در پاناما، توفاني در مي گيرد و چهارتن از افراد «سرگرد نيتان وست»، رهبر يک گروه کاماندويي ويژه ي امريکايي، مي ميرند و خودش نيز ظاهرا ناپديد مي شود. براي کشف واقعيت اين ماجرا از مأمور تحقيق دادستاني، «تام هاردي» کمک خواسته مي شود و او پس از بررسي اعلام مي کند که هر چهار سرباز به قتل رسيده اند و «وست» نيز به تلافي کشته شده است...
12 نفر از اعضای هیئت منصفه قصد دارند در مورد اعدام شدن جوانی تصمیم بگیرند. تمام اعضا به جزء یک شخص رای بر محکومیت جوان میدهند. به مرور زمان با مخالفت همان یک نفر و دلایلی روشنی که می اورد کم کم ...
«مایک سالیوان» برای یکی از سران مافیای امریکا بنام «جان رونی» آدم می کشد. سالیوان رونی را بعنوان یک پدر نمونه، الگوی خود قرار داده است. با این حال وقتی که پسرش او را در حال انجام قتل می بیند، مایک سالیوان تلاش می کند تا جان پسرش را نجات دهد و از سوی دیگر از کسانی که او را به مسیر اشتباه کشاندهاند انتقام بگیرد…
یوری اورلف یک اوکراینی ساکن آمریکاست که در آپارتمانی شیک در شهر نیویورک به همراه همسرش زندگی می کند . او که به کار قاچاق بین المللی اسلحه مشغول است به نقاط جنگ خیز جهان سفر می کند تا سلاح های جنگی خود را به صورت غیر قانونی به مشتریانش بفروشد . او دو مشتری بسیار خوب در آفریقا داشته و به تازگی بازار بسیار خوبی برای فروش سلاح به یک ژنرال بازنشسته در اوکراین پیدا کرده است . یوری اکنون سالهاست که به اینکار مشغول است و به تازگی دچار این تردید شده که آیا کار او از نظر انسانی و اخلاقی درست است یا نه ؟ در همین حین یک پلیس بین الملل به اسم والنتین نیز در تعقیب اوست . والنتین معتقد است با دستگیری یوری می تواند جان بسیاری از افراد بی گناه را نجات دهد...
فردی با نام Matt Scudder که قبلا پلیس بوده و حالا تبدیل به یک کاراگاه بدون مدرک شده و توسط یک قاچاقچی مواد مخدر برای تحقیق در مورد دزدیده شدن همسرش استخدام شده است. “مت” به دنبال تحقیق در مورد موضوع می رود اما به زودی متوجه می شود که این دزدی و گروگان گیری ساده تبدیل به یک بازی موش و گربه با دو فرد روانی می شود...
فیلم Run All Night درباره یک گانگستر بروکلین و یک قاتل حرفه ای با نام جیمی کانلن می باشد که با نام مستعار “قبرکن” (The Gravedigger) نیز شناخته می شود. جیمی که در سن 55 سالگی مشکلات بسیار زیادی دارد ، او توسط گناهان گذشته اش آزار داده می شود و همچنین یک کاراگاه پلیس سمج سی سال است که به دنبال گرفتن او می باشد. حال زمانی که...
«فردي هفلين» (استالون) کلانتر شهرکي در نيوجرزي است که بسياري از مأموران اداره ي پليس نيويورک هم ساکن آن جا هستند. «مو تيلدن» (دنيرو)، بازرس اداره ي پليس نيويورک، در تحقيقاتش درباره ي تعدادي پليس فاسد و کلاهبردار، به اين شهرک و کلانترش، «فردي هفلين» مي رسد. «هفلين» با «تيلدن» هم کاري مي کند و رفته رفته پي مي برد که برخي از قهرمانان زندگي اش چندان هم زندگي وارسته اي ندارند…
رئیس یک گروه حرفه ای مواد مخدر به زندان می افتد. یک مرد تنها و مرموز جای او را می گیرد. رئیس قبلی در زندان با ستاد مبارزه با مواد مخدر همکاری می کند تا از این طریق رئیس جدید را شکست دهد..
« گاى » ( گرینجر ) ، قهرمان تنیس ، در قطار با مردى به نام « برونو » ( واکر ) آشنا میشود که پیشنهاد عجیبى به او میدهد : « برونو » همسر « گاى » را بکشد و « گاى » هم در عوض پدر « برونو » را بکشد ...
«پاتريک بيتمن» (بيل) جواني اهل نيويورک و معقول و خوش سر و لباس است. اما در پشت اين چهره ي او، يک هيولا نهفته است. «بيتمن» شب ها کار واقعي اش را شروع مي کند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خياباني مي پردازد...
صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
«پاتريک کنزي» (کيسي افلک) و «انجي گنارو» (ماناگن)، زوج کارآگاه خصوصي، پرونده ي خانواده اي که دخترشان اخيرا ربوده شده به دست مي گيرند اما اين پرونده زندگي شخصي و حرفه اي آن دو را تحت تأ ثير قرار مي دهد...
کاراگاه الکس کراس همسر خود را از دست می دهد، به همین دلیل از کارش کنار می کشد، ولی روزی فردی که با او خصومت شخصی دارد دختری را گروگان می گیرد و او مجبور به بازگشت به شغل خود می شود...
فیلم داستان وقایعی است که پس از کشته شدن فردی در نیویورک رخ میدهد. یک پسربچه بر اثر اصابت یک گلوله سرگردان کشته میشود. این گلوله در درگیری بین یک افسر پلیس و یک عضو گروهی تبهکاری شلیک شده است. این فرد قبلا در زندان بوده است و به صورت مشروط آزاد شده است. آزادی او کاملا مشکوک بوده است. معاون شهردار نیویورک، کوین کالهان، برای آن که بیابد او چطور آزاد شده است تحقیقاتی را آزاد میکند. تحقیقاتی که نیویورک را تکان میدهد.
«پورتر» (گیبسن) را دوستش، «وال» (هنری)، به جریان سرقتی می کشاند. همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود تا این که «لین» (اونگر)، همسر «پورتر»، از پشت به «پورتر» شلیک می کند. در واقع پس از آن که «وال» عکس «پورتر» را هم راه زنی دیگر (بلو) به «لین» نشان می دهد، این دو برای کشتن «پورتر» زدوبند می کنند. با این همه پنج ماه بعد «پورتر» که تبدیل به یک دیوانه ی روانی تمام عیار شده، بر می گردد…
«فرانک هاريگن» (ايست وود)، مأمور مخفي کهنه کار آمريکايي، در حال تحقيق در باب تهديد احتمالي به جان رئيس جمهور امريکاست و خيلي زود مردي به نام «بوت» (مالکوويچ) با «هاريگن» تماس مي گيرد و مي گويد که خيال دارد رئيس جمهور را بکشد...
فیلم داستان یک مامور پلیس را روایت میکند که قصد دارد به کمک یک مرد محلی متخصص در پیدا کردن رد افراد ، پروندهی یک قتل که در سرزمینهای بومی سرخپوستان اتفاق افتاده است را به سرانجام برساند...
«استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به دختری که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…
در زمستان ۱۹۸۷، جری لاندگارد (میسی)- یک فروشندهی اتومبیل در مینیاپولیس دچار مشکلات مالیست. بعد از اینکه شپ پرودفوت (ریویس)-یک سرخپوست سابقه دار که در شرکت جری تعمیرکار است جری را به دو تبهکار، شووالتر (بوشمی) و گایر گریمسراد (استورمیر) معرفی میکند. جرمی به فارگو، داکوتای شمالی رفته و آن دو را به ازای یک اتومبیل جدید و نصف ۸۰۰۰۰ دلار پول آزادی، برای گروگان گرفتن همسرش اجیر میکند. در حالیکه جری قصد دارد مقدار بیشتری را از پدر همسرش، وید گاستاوسون (پرسنل) طلب کرده و بیشتر پول را برای خود بردارد.
«فرانکی مک گویر» (برد پیت) یکی از مخوف ترین تروریست های ایرلندی است که به آمریکا آمده تا اسلحه خریداری کند. او در این مدت در خانه «تام اومئارا» (هریسون فورد) زندگی می کند، که یک افسر پلیس است و هیچ چیز درباره هویت واقعی مهمانش نمی داند.
در سال ۱۹۷۸ اف بی ای مبارزه زیر زمینی علیه تشکیلات تبهکاران حرفه ای آغاز می کند. در این میان «دانی براسکو» (جانی دپ) ماموریت می یابد تا با نزدیک شدن به «بنجامین لفتی» (ال پاچینو) که برای مافیا کار میکند اطلاعاتی بدست آورد. این فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده است...
پس از آن که انفجاری در یک قایق بزرگ مخصوص حمل و نقل مسافر باعث مرگ بیش از پانصد نفر می شود، «داگ کارلین» مأمور ضد تروریست ATF (واشینگتن) پی گیری پرونده را به عهده می گیرد و از او دعوت می شود به گروه جدیدی بپیوندند که با روش های جدیدی از تکنولوژی ماهواره ای استفاده می کنند تا در زمان به عقب برگردند و بدین وسیله بتوانند تروریست متهم (کاویزل) را دستگیر کنند …
یک کارآگاه دایره جنایی باید گروهی از تبهکاران که سعی دارند با پخش نوارهای ویدئویی از صحنه های قتل و جنایت، در رسانه محبوبیتی بدست آورند، را متوقف سازد...
کارآگاه «میچ پرستون» (رابرت دنیرو)، پلیسی است که به هیچ چیز جز شغلش اهمیت نمی دهد. بعد از رخ دادن اتفاقاتی غیر منتظره، او مجبور میشود به همراه یک افسر پلیس که کوچکترین شباهتی به او ندارد، در یک برنامه تلوزیونی پلیسی بازی کند.