در یک فیلم ترسناک و کمدی ساخته شده در دهه ۸۰، زنی که به طور ناگهانی بیکار شده است، به عنوان تمیزکار صحنه جرم مشغول به کار میشود. در همین حال، یک قاتل زنجیرهای دیوانه با کشتارهای پی در پی، کار آنها را سختتر میکند. داستان بر روی این سوال متمرکز است که آیا قاتل پس از هر جنایت، صحنه را ترک میکند یا خیر.
مردی که به دنبال الهام از یک پروژه نوشتاری جدید بود ، شب هالووین را در خانه ای معروف جن زده می گذراند. او به زودی متوجه می شود که در داستان ترسناک خودش زندگی می کند...
در این مستند آغشته به آدرنالین، ما زندگی افسانه ای و حرفه ای سوپراستار موتور کراس، برایان دیگان، یکی از تحسین برانگیزترین ورزشکاران ورزش های اکشن در تاریخ را دنبال می کنیم، در حالی که او از یک شورشی تندخو و گرانش به مبارزه می پردازد و به پدر تبدیل می شود.
این فیلم درباره نانسی درو، دختر دبیرستانی باهوشی با اشتیاق زیاد برای مشاهده و نتیجهگیری است که بطور اتفاقی با خانه محلی تسخیر شدهای برخورد میکند. نانسی و دوستانش سعی بر حل این راز دارند و دوستان جدیدی پیدا کرده و جایگاهی در جامعه برای خود بدست میآورند...
یک روزنامه نگار جوان به پشت پرده یک بیمارستان روانی در همان نزدیکی نگاه می کند تا اقدامات وحشتناکی را که آنها به "بیماران" خود انجام می دهند را آشکار کند.
دکتر اورژانس جسیکا کارش را دوست دارد، جسیکا با تروور در فیجی ملاقات می کند و با ویل، یکی از مالکان استراحتگاه آنها، دوستی پیدا می کند. جسیکا متوجه می شود که ترور چگونه یک معتاد به کار است، او همچنین می بیند که ویل آرامش را ارائه می دهد...
دو خواهر و برادر پس از سالها تلاش برای تحقق رویاهای مادرشان، تصمیم میگیرند مسیر خود را در موسیقی دنبال کنند. اما یک اتفاق ناگوار باعث میشود تا آنها به اهمیت رویاهای شخصی و نقش آنها در حفظ وحدت خانواده پی ببرند
در این مستند، دانیل رایم، فیلمساز، به کارهای متاخر یاسوجیرو اوزو می پردازد که در آن استاد از سیاه و سفید به رنگی جهش کرده است. رایم در ادای احترام هیجانانگیز خود به فیلمساز بزرگ، زندگی و کار اوزو را از طریق گنجینههای بایگانی مانند دفتر خاطرات او و قوری قرمز از درام خانوادگی «گل اعتدال» (1958) بررسی میکند. با اوز می نشیند
پس از شهادت جوزف اسمیت جونیور، همسرش، اما هیل اسمیت، با مسئولیت های سنگینی روبرو شد: حفظ و نگهداری اموال جوزف، تامین امنیت خانواده اش، تحمل اندوه و غم خود و مقابله با انزوای روزافزونی که به دلیل خطرات و شایعات پیرامونش ایجاد شده بود. از نگاه یکی از پسرانش و همچنین لوسی مک اسمیت، تلاش های اما، زنی شجاع را به تصویر می کشد که به عنوان تکیه گاه و ستون استواری برای او بود...
این فیلم داستان یک نوجوان انگلیسی از تبار پاکستانی به نام جاوید (با بازی ویویک کالرا) را حکایت میکند که در سال ۱۹۸۷ در شهر لوتون انگلستان زندگی میکند و در حال بزرگ شدن است. او در میان آشفتگیهای نژادی و مشکلات اقتصادی که در این برهه زمانی وجود داشت، شعر مینویسد. او قصد دارد از همین شعر نوشتن به عنوان یک راه فرار از شهری که در آن ساکن بود و دیگر قدرت تحمل کردنش را نداشت و همچنین پدر سنتی و غیرقابل انعطاف خود، استفاده کند. اما زمانی که یکی از همکلاسیهایش، موسیقی بروس اسپرینگستین را به جاوید معرفی میکند، او میتواند یک برابری و شباهت را بین زندگی طبقه کارگری خود و آن اشعار قدرتمند ببیند. به همین ترتیب جاوید نه تنها یک مسیر خوب برای زندگی خود پیدا میکند، بلکه بعد از گذشت مدتی این جسارت را در خود مییابد که با صدای منحصربهفردی که دارد، خود را ابراز کند و به نمایش بگذارد.
زوج جوانی به نام های هن و جونیور در یک مزرعه دور افتاده زندگی می کنند. آرامش زندگی آنها وقتی یک غریبه در خانه شان ظاهر می شود و پیشنهاد شگفت انگیز خود را به آنها مطرح می کند ، به هم می ریزد...
صدها هنرمند ناشناخته در آلبومی از موسیقی اصلی با یکدیگر همکاری میکنند و در نتیجه کلاژی از داستانها و صداهایی به وجود میآیند که از مرزهای اجتماعی فراتر میروند...