داستان دربارهی مادر پرانرژی است که فرصتی برای رفتن به میامی پیدا میکند. اما بچهها با ترک دوستانشان مخالفاند و این موضوع منجر به یک جدال خندهدار میشود.
نابغهای در حوزه کامپیوتر، برای یافتن عشق، مربی زندگی هوش مصنوعی طراحی میکند. اما زمانی متوجه اشتباه خود میشود که درمییابد، ناخواسته مادر سلطهگرش را در کدهای برنامه جای داده است.
زوج جوانی که به تازگی نامزد کردهاند، در یک شهر کوچک با خرابی ماشین مواجه میشوند و درمییابند که ساکنان شهر، راز صد سالهای را در مورد زامبیها پنهان کردهاند.
در سال 2003، هشت نفر از اهالی ایالت رود آیلند در ایالات متحده آمریکا، یک آپارتمان پنهانی را در درون یک مرکز خرید پر رفت و آمد احداث کردند و به مدت چهار سال در آنجا سکونت گزیدند، ضمن اینکه تمام رویدادها را ثبت و فیلمبرداری میکردند. این آپارتمان پنهان، که فراتر از یک شوخی ساده بود، به مکانی با ارزش و عمیقاً معنادار برای تمامی افراد مرتبط تبدیل شد.
یک زن جوان در یک کولاک در اعماق جنگلهای مین گیر میافتد. او با دمای شدید هوا روبرو میشود و توسط شکارچیان جنگل مورد تعقیب قرار میگیرد. پدرش تلاش میکند تا او را پیدا کرده و از سرمای سخت و هیولایی که در انتظارشان است نجات دهد.
کلیتون داگلاس، کارآگاه پلیس (تام سایزمور) برای شنیدن اعتراف تکان دهنده مرگ یک جانباز مرموز جنگ داخلی به بیمارستان دور افتاده ای فراخوانده می شود که او را مجبور می کند ماوراء الطبیعه را بپذیرد...
سگ پلیس و صاحبش در حین انجام وظیفه مجروح میشوند و طی یک عمل جراحی به هم متصل میشوند و "مرد سگی" متولد میشود. او وظیفه دارد از مردم محافظت کند و در عین حال، باید با نقشههای شیطانی پتی گربه مقابله کند.
از خراب کردن جشن شکرگزاری تا یک رابطه عاشقانه تابستانی دیوانهوار، چلسی هندلر داستانهای دوران بلوغ، برخوردهای غیرمنتظره و آن باری که با بیل کازبی ملاقات کرد را روایت میکند.
مت برگمن، در برنامه «بیشتر مهربان»، با لحنی طنزآمیز، به بررسی زندگی خود از دوران کودکی تا بزرگسالی میپردازد و ضمن بازگویی نحوه تربیتش توسط والدین، دلایل عدم تمایل خود و همسرش به فرزندآوری را نیز شرح میدهد.
تامار روبین، کمدین تازه وارد، در برنامه ویژه خود با عنوان «اما آقا»، با بیانی جسورانه و پرانرژی، تجربیات شخصی خود از جمله کار در مشاغل ساده، روابط عاطفی و تأثیرات دوران کودکی در تئاتر را به زبان طنز بیان میکند.
مردی که شغلش خرید و فروش ملک است، بعد از اینکه دوست تبهکار قدیمی اش دوباره پیدا می شود و به او پیغام خطرناکی می دهد، مجبور می شود به زندگی خلافکاری خود برگردد. از طرفی، برادر خلافکارش هم او را تعقیب می کند و او باید با گذشته ی تاریک خود روبه رو شود.