"اسکار" شامپانزه ای است که به همراه مادر خود زندگی شادی دارد.اما او به طور ناگهانی مادر خود را در حمله ای از دست می دهد.او سعی می کند به تنهایی زندگی کند و توسط دیگر شامپانزه ها در گروه پذیرفته شود…
داستان فیلم درباره معمایی حل نشده در آلاسکا است.شهری در طول 40 سال گذشته شاهد ناپدید شدن مردم به طرز اسرارآمیزی بوده و مردم نیروهای فدرال را متهم به سرپوش گذاشتن روی ماجرا می کنند...
موناکا دختری که ، پدرش در یک سفینه در ایستگاه فضایی کار می کنه ، روی زمین به ظاهر یه دختر آروم و دست و پا چلفتی میاد اما زیر این نقابش یه قاتل مشهور به اسم فرشته مرگه …
فیلم سال کبیسه داستان یک زن جوان بنام آنا (امی آدامز ) است که طبق یک برنامه ریزی دقیق بر پایه یک سنت دیرینه ایرلندی ”که به خانم ها اجازه میدهد در روز ۲۹ فوریه به عشق خود پیشنهاد ازدواج دهند” قصد دارد در روز ۲۹ فوریه از معشوقه خود تقاضای ازدواج کند اما همه چیز دست به دست هم داد تا این اتفاق به شکل دیگری بیفتد و …
“مونا گری” پس از این که پدرش بیمار می شود ، برای فراموش کردن مشکلاتش رو به ریاضیات می آورد. از طرفی ، چندین سال بعد او که به معلمی توانمند تبدیل شده است ، به دانش آموزانش هم کمک کند تا از پس بحران های زندگیشان بر بیایند. اما…
یک دختر نوجوان که از زندگی با والدین الکلی اش خسته شده، از خانه می گریزد و با یک اسلحه به جاده میزند. او در راهش با «گلندا» آشنا می شود، زنی که این دختر را زیر بال و پر خودش می گیرد...
راونی بارنهارد، پلیس امنیتی یک فروشگاه بزرگ، که خود را در کارش یک حرفه ای تلقی کرده و از دیگر ماموران بالاتر میبیند، پس از آنکه نمی تواند دلیل به صدا درآمدن آژیر یک فروشگاه را بفهمد، جهت فهمیدن موضوع اقدام به انجام کارهایی در فروشگاه میکند که...
یک جوان آمریکایی به نام چارلی تصمیم به عمل کردن به وصیت مادر مرحومش میگیرد. و بدون هیچ پیش زمینه ای به اروپای شرقی سفر میکند و در این شهر با دختری زیبا به نام گبی آشنا میشود اما…
پرنسسی جوان که کشورش مورد حمله یک دیکتاتور قرار گرفته است، برای امنیت بیشتر به امریکا فرستاده می شود، تا تحصیل کرده و یاد بگیرد مثل یک نوجوان امریکایی معمولی رفتار کند…
«تام» یک سال بعد از آشنایی با «وایولت» به او درخواست ازدواج می دهد، اما اتفاقاتی غیر منتظره باعث می شود دوران نامزدی آن دو بیش از حدی که فکرش را می کردند طول بکشد…
ریچارد دین پس از اینکه یک فرد غیرمسلح را به قتل می رساند، مجبور می شود تا با پدر خشن مقتول مواجه شود اما در ادامه متوجه می شود فردی که کشته درگیر مسائلی به مراتب پیچیده تر بوده...
بوریس یک پیرمرد غرغروی نیویورکی تحصیل کرده و فیزیک خوانده است که دارای صراحت لهجه ی وحشتناکی است و مدام با فلسفه و سفسطه از همه چیز ایراد می گیرد. او پس از جدایی از همسرش، یک شب دختر نوجوانی را ملاقات می کند که از خانه فرار کرده و به نیویورک آمده است، به او اجازه میدهد تا در خانه اش زندگی کند. در طی همخانگی اشان، بوریس تجارب و نظریه هایش در مورد تمام مسائل زندگی را به دختر آموزش می دهد و بعد از مدتی با هم ازدواج می کنند...