در پایان قرن نوزدهم در ریودوژانیرو، مرد جوانی که در خانه رئیس والدینش زندگی می کند، دیوانه وار عاشق همسر او می شود. او نیز به نوبه خود متوجه ویژگی های تقریبا بالغ پسر می شود. رویاها و آرزوها با واقعیت آمیخته می شوند...
پالوما، یک کارگر مزرعه، می خواهد یک عروسی سنتی در یک کلیسا با دوستش زی برگزار کند. کشیش محلی درخواست او را رد می کند. اما پالوما زنی است که برای رویای خود مبارزه خواهد کرد...
تونی جوان پس از مدتی دوری، به شهر کوچک خود باز می گردد. اما پدرش را در آنجا نمی بیند. او متوجه می شود که پدرش به فرانسه بازگشته است، زیرا دلش برای دوستان و وطنش تنگ شده است. تونی خود را تنها می بیند و تصمیم می گیرد معلم شود. اما به دلیل بی تجربگی، با مشکلات زیادی مواجه می شود...
"راهزن چراغ قرمز" نام مستعار یک جنایتکار معروف برزیلی است که به خاطر استفاده از چراغ قوه قرمز در حین سرقتهای شبانه خود به این نام شناخته میشود. او که به تنهایی عمل میکرد، سابقه تجاوز به قربانیان زن خود را نیز داشته است...
آنا و دودا زوجی که در آستانه استراحت از ازدواج خود هستند جشن سال نو را در خانه خود برگزار می کنند. مهمانی با انواع و اقسام افراد شلوغ می شود و در حمام بیشتر اتفاقات بین آنها و بسیاری از مهمانان دیگر رخ می دهد...
دیوگو، مردی متأهل، قصد دارد در بیستمین سالگرد دیدار همکلاسیهای دبیرستانش، با عشق قدیمیاش ملاقات کند. او برنامهریزی کرده که بدون اطلاع همسرش به این دیدار برود و پس از ملاقات، به خانه بازگردد. اما برنامهاش با ورود ناگهانی مادر همسرش به هم میریزد.
فابیو (فابیو پورچات) و میا (میا ملو) دو زوج هستند که تازه عروسی گرفته اند که تنها پس از یک ماه آشنایی تصمیم به نامزدی گرفتند. این زوج تصمیم می گیرند ماه عسل خود را در یک سفر دریایی از ریودوژانیرو به اروپا بگذرانند اما ...
جوانان ثروتمند و بیحوصلهای جنبشی به نام "کانسپشنیسم" را با محوریت آزادی ج.ن.س.ی. و مصرف مواد در کنار رد پول و خودبینی به راه میاندازند، اما این جنبش دیری نمیپاید.
هنگامی که همسرش در یک حادثه به ظاهر تصادفی کشته می شود، هری (تورتورو) که توسط رؤیاهای مرموز تحریک می شود، برای کشف شرایط واقعی قتل او سفری را شروع می کند ...