«الویس پرسلی» ( بروس کمپبل ) در سنین پیری در خانه سالمندان شرق تگزاس به سر می برد. او با «جک» ( اوسی دیویس ) پیرمرد دیگری در خانه سالمندان بنام «جک» که فکر می کند رئیس جمهور «جان اف. کندی» است، آشنا می شود و ...
استودیوی جین-اِی تصمیم میگیره به مناسب هفتادمین سالگرد تأسیسش یه مستند بسازه و تاچیبانای فیلمساز رو مسئول اینکار میکنه. تاچیبانا به کوهستان دورافتادهای سفر میکنه تا چیوکو فوجیوارا، الههی دورانِ کودکیش و ستاره درخشان بازیگری در استودیوی جین-اِی، از سال ۱۹۳۰ تا سال ۱۹۶۰ ، رو ملاقات کنه. اون تصمیم داره از زندگی چیوکو مستندی بسازه چرا که او در اوج هنرنمایی و شهرت، پا از پردهی سینما بیرون کشیده بود. همانطور که چیوکو لحظات زندگیش رو به یاد میاره، تاچیبانا و فیلمبردارش خودشون در زمانهای مختلف و در میان خاطرات چیوکو میبینن. رگه های خاطرات چیوکو با اتفاقات زمان حال درهم آمیخته…
ساکورا برنده ی یک تعطیلات زمستانی به هنگ کنگ شده ولی آیا این واقعا به خاطراینه که اون دختر خوش شانسیه یا این که دست سرنوشت اون را فراخوانده تانیروهای شر را از میان ببره! وقتی وارد هنگ کنگ میشه توسط دو تا پرنده یعجیب و غریب تعقیب میشه و سر از مکان ناشناخته ای در میاره در اونجا میفهمهکه توسط زنی به اسم مادوشی به هنگ کنگ فراخوانده شده بوده که در تدارکگرفتن انتقام از کلاو رید است پس ساکورا دست به کار میشه تا با کمک مادرساوران و کمک یِلان و البته صدای کلاو رید که هدایتشون می کنه با مادوشیمقابله کنه و دوستانش را که در دام اون اسیر شدند را نجات بده
یک دختر نوجوان جذاب و مشهور، که تنفر خیلی ها را متوجه خود کرده، روزی خود را در بدن یک مرد می بیند، و اکنون به هر دری می زند تا بتواند دوباره به بدن اصلی خودش بازگردد.
"جیم اورز" به همراه همسرش "سارا" و و دو فرزندنش به یک عمارت دعوت می شوند.وقتی آنها متوجه می شوند عمارت تسخیر شده است،"جیم" درس مهم را در مورد خانواده می آموزد...
جریان فیلم در سال 2142 اتفاق میفتد زمانی که دنیا را اهن و دود فرا گرفته و مردم به سختی زندگی میکنند.دولت ها برای بازگشت به اوضاع قبلی شهری به نام اکوبان میسازند که در ان خبری از آلودگی نیست ولی فقط درصد کمی از مردم دنیا میتوانند در ان زندگی کنند بنابراین ده درصد از مردم برگزیده دنیا را انتخاب میکنند و به اکوبان انتقال میدهند 90 درصد باقیمانده وقتی از جریان مطلع میشوند به سمت اکوبان حرکت میکنند ولی با دروازه های بسته شهر مواجه میشوند و همانجا در پشت دروازه ها شهر مار را میسازند. داستان فیلم درباره دختری به نام جی است که عاشق مردی به نام شوها است ولی بعد از مدتی متوجه میشود که شوها مخالف نظام اکوبان است و ...
یک شاهزاده به قصد گرفتن انتقام مرگ پدرش سرزمین خود را ترک می کند ولی درواقع پدرش به قتل نرسیده بود، بلکه خودکشی کرده بود اون بزودی حقیقت را از زبان بانوی جنگجویی در میابد و …
"ایزابل" جادوگر ساده لوح و مهربانی است که تصمیم گرقته قدرتهای خود را کنار گذاشته و زندگی عادی داشته باشد.در طرف دیگر شهر "جک وایت" بازیگر جذابی است که قرار است در بازسازی فیلم "افسون شده" بازی کند.این دو اتفاقی با هم آشنا شده و او قانع می شود که "ایزابل" در این فیلم بازی کند...
"بابانوئل" در حقیقت شیطانی است که در شرط بندی با یک فرشته شکست خورده و مجبور است اسباب بازی و شادی به کودکان هدیه بدهد. اما وقتی مدت شرط به پایان می رسد، او به راههای شیطانی خود بازمی گردد....…
پدر دختری 13 ساله بنام ماریا می میرد، و دخترش یتیم و بی سرپرست می ماند. او مجبور می شود که پیش آقای بنجامین که یکی از فامیل های خانوادگی شان است برود. مدتی بعد ماریا خودش را در دنیایی متفاوت می یابد...
«اشلي» (لوهان) هميشه از آن دخترهايي بوده که از هر نظر شانس آورده اند. در عوض «جيک» (پاين) اصلا شانسي در زندگي نداشته، دست و پا چفلتي است و هميشه هزار تا بلا سرش مي آيد. اين دو نفر در يک، جشن بالماسکه ي پر رزق و برق به طور اتفاقي با هم آشنا مي شوند و تماسي زودگذر باعث مي شود که ستاره ي شانس شان با هم تاخت زده شود….
در شهر مسکو، در کنار آدم های معمولی دسته ای بنام «دیگران» زندگی می کنند که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند. آن ها به دو گروه نیروهای تاریکی و نیروهای روشنایی تقسیم شده اند و سال هاست که به قرارداد صلح میان دو طرف پایبند بوده اند…
«آنتون» مردی از نیروهای روشنایی است، اما پسر او نوجوانی از نیروهای تاریکی می باشد و آنتون از او محافظت می کند. وقتی که رابطه بین نیروهای روشنایی و تاریکی با کشته شدن چند خون آشام پلید به تزلزل در می آید، آنتون به دست داشتن در قتل آن ها متهم می شود و ...