در فیلم Proxy زنی باردار در خیابان مورد حمله قرار می گیرد ولی جان سالم به در می برد. بعد از بهبودی برای بهتر شدن حال روحی عضو گروهی پشتیبان می شود و با افراد جدید آشنا می شود اما باید بداند که با هر کسی دوستی نباید بکند….
جانی پتری پس از به ارث بردن یک مزرعه در تولد ۱۸ سالگی خود متوجه می شود که به فرزند خواندگی گرفته شده بوده. وی خانه را ترک می کند تا زندگی جدیدی شروع کند اما …
رانندگی گمشدن و عذاب کشیدن در شب، اولین ترس از تاریکی است و ناشناخته هایی که در اطراف و مسیر وجود دارد، ترس از اینکه شیطان نزدیک توست یا در حال رسیدن به تو…
داستان فیلم درباره ی دختریه به نام یوری (با بازی سون یه جین) که در دوران دبیرستان طی تصادفی که دوستش میمیره نیروی عجیبی به دست میاره و توانایی دیدن ارواح رو پیدا می کنه از جمله روح کینه توز دوست صمیمیش که توی تصادف کشته شده است. این توانایی باعث میشه که گاهی ارواح اذیتش کنن و باعث گوشه گیری یوری میشه تا جایی که به دور از خونواده اش در چادری توی اتاق خوابش زندگی کنه.اما با یه شعبده باز معروف به نام جو گو (با بازی لی مین کی) آشنا میشه که سعی می کنه تا دلیل این اذیت و آزار رو کشف کنه این آشنایی به علاقه ی دو طرفه منجر میشه اما روح دوست کیتنه توز این وسط اذیتشون می کنه که صحنه های جالب و جذابی رو ایجاد می کنه و …
مایکل ولفسن” پس از مرگ دلخراش خواهرش به همراه همسر و خواهرزاده اش دوباره به خانه اش بازمی گردد تا از پدرش “گری” مراقبت کند. اما “گری” از آخرین باری که همدیگر را دیده اند بسیار تغییر کرده و به شدت دچار توهم شده است و…
این فیلم بر اساس یک شخصیت افسانه ای در فرهنگ عامه نوردیک به نام “هولدرا” است . بر اساس این افسانه هولدرا موجودی زیبا با ویژگی های زنانه ، که در اعماق جنگل زندگی می کند . گفته شده او مردانی را که در جنگل کار می کنند با زمزمه یک اهنگ زیبا اغوا می کند و انها هرگز به روستای خود باز نمی گرددند. شما می توانید یک هولدرا را توسط دم گاوی اش تشخیص دهید و …
فیلم «مجنون» یا «دیوانه وار» داستان وحشت آور یک قاتل زنجیره ای (الیجاه وود) را روایت می کند که صاحب فروشگاه مانکن های مصنوعی است و حساسیت خاصی روی یه دختر هنرمند دارد...
پس از سالها انتظار کشیدن برای دختر همسایه، "آرتی" دل را به دریا می زند که قدم جلو بگذارد و به دختر رویاهایش پیشنهاد ازدواج دهد، اما در همین حین اتفاقات عجیب و غریبی رخ می دهد...