ولادیسلاو (برودی) که یک نوازنده متبحر پیانو است ، مشغول یک اجرای رادیوئی است که انفجار یکی از بمب های آلمان نازی استودیوی رادیو ورشو را به هم می ریزد. ورشو تحت حمله نازی ها قرار گرفته و خانواده ثروتمند ولادیسلاو از جمله پدر ، مادر ، برادرش هنریک و خواهرانش بعد از اشغال این شهر ناچار به ترک آپارتمان مجهزشان هستند. رفتارهای خصمانه ای که با یهودیان می شود این خانواده را نیز می آزارد اما هنوز هیچ کس هدف واقعی این برنامه را نمی داند ، تا اینکه نازی ها یهودیان را سوار یک واگن باری می کنند تا به جایی نامعلوم ببرند. یکی از آشنایان خانواده در پلیس یهودی او را بیرون می کشد و با کمک دوست دیگری در آپارتمانی پنهان می شود. مدتی بعد ورشو غرق گرسنگی ، نکبت و بیماری می شود و ولادیسلاو با مو و ریشی بلند مدام تغییر مکان می دهد تا کسی او را پیدا نکند ، اما سروانی آلمانی ولادیسلاو را در خانه ای متروکه پیدا می کند و …
چارلز برد، معروف به «جوجه»، زندگی بزرگسالی خود را با بازیگری در شرکتهای نمایشنامهای کوچک در سراسر بریتانیا گذرانده است و هرگز شانس زیادی نداشته است. چیک با آگاهی از این که دیگر جوان نیست، آخرین ضربه را برای موفقیت در لندن انجام می دهد...
در دهه 1940 ونیز، پس از بیست سال ازدواج، یک پروفسور و همسر جوانترش شاهد کاهش شور و شوق هستند. اکنون، تنها چیزی که باقی می ماند این است که افکار برانگیزاننده را در یک دفتر خاطرات پیاده کنند و...
«سِر ادوارد ماترسن» (گرینجر)، بانکدار ثروتمند، «سرهنگ آلن فاکنرِ» با تجربه (برتن) را به همکاری میخواند تا «جولیوس لیمبانی» (نتشونا)، رئیسجمهور یک کشور آفریقائی را از اسارت دیکتاتوری به نام «ژنرال ندوفا» برهاند. «فاکنر» در این مأموریت، «شان فین» (مور)، «رافر جاندرز» (هریس)، همکاران قدیمیاش، «پیتر کوتزی» (کروگر)، اهل آفریقای جنوبی، وجوخهای از سربازان کار کشته مزدور را با خود همراه میکند. عملیات نجات با موفقیت انجام میشود،
بازرس خصوصی جان شفت برای مخفی کردن حلقه برده داری مدرن استخدام می شود که در آن جوانان آفریقایی برای انجام کارهای گروهی زنجیره ای به پاریس کشانده می شوند.
تسا هرست، دختر نوجوانی که در یک مدرسه دخترانه انگلیسی تحصیل میکند، در جنگلی نزدیک مدرسه مورد تجاوز قرار می گیرد . این حمله باعث میشود او به حالت کاتاتونیک بیفتد. یک ماه بعد، سوزان میلر، دختر دیگری از همان مدرسه، مورد حمله قرار می گیرد و ...
همسری در جزیره جرسی با یک خلبان آشنا میشود و آنها عاشق هم میشوند. سپس به اسکاتلند فرار میکنند. در حین عشقبازی در ساحل، نگهبان فانوس دریایی میمیرد. این اتفاق، رویدادهای دیگری را در پی دارد.
ادی گینلی، کمدین کلوپ شبانه، با الهام از عشقش به رمان های داشیل همت، تبلیغی را در روزنامه به عنوان چشم خصوصی منتشر می کند. پروندهای که او به دست میآورد معلوم میشود که چیدمان عجیبی است و همانطور که او به ته آن میکاود، زندگیاش شروع به از هم پاشیدن میکند...
"اولیور کراول" که از سیاستهای "چارلز اول" به ستوه آمده است تصمیم می گیرد خانواده اش را به دنیای جدید(آمریکا) ببرد.اما شب قبل از حرکتشان او در مخلوطی از مذهب و سیاست فرو می رود که منجر به جنگ داخلی در انگستان می شود...
شرلوک هلمز به همراه دوستش دکتر واتسون (یا برادرش مایکرافت) به حال مسائل عجیب و حواث خطرناکی همچون سه شیروانی، دایره قرمز، کارآگاه در حال مرگ و جعبه مقوایی می پردازند...