فیلم با الهام از گزارشهای واقعی مشاهده گرگینه در شهرستان والوورث، ویسکانسین، داستان کلانتری محلی را دنبال میکند که در نهایت مجبور میشود بپذیرد که زنجیرهای از مرگهای هولناک به شکارچیای مرتبط است که هم DNA انسان و هم DNA گرگ را دارد.
استرلا تنها یک نوجوان باهوش و دانش آموز خوب است اما در مدرسه طرد شده است. او بیشتر وقت خود را به تنهایی در مدرسه یا در خانه می گذراند، کتاب های ترسناک می خواند یا فیلم های ترسناک تماشا می کند، در حالی که مادر بیوه اش آنجلا به عنوان پرستار در بیمارستان کار می کند. نویسنده مورد علاقه او استیون کینگ است و تنها دوستانش چهره چرمی و خون آشام هستند. آنجلا یک مشکل حل نشده دارد...
سال 2066: رپتورها منقرض نشدهاند و در چهار گوشه کهکشان تکثیر شدند و جای بسیار کمی برای انسان باقی گذاشتند. تنها امید برای نسل بشر گروهی از سربازان است...
در سیزدهم مارس سال 1997، پنج دوست که عازم لاس وگاس بودند، به طور تصادفی با کامیونی که متعلق به یک سرباز سابق بود، برخورد کردند. آنها که در یک جاده روستایی دور افتاده گرفتار شده بودند، شاهد یکی از بزرگترین مشاهدات یوفو در تاریخ خواهند بود...
در این بازگویی هولناک و مدرن از فرانکنشتاین مری شلی، یک جراح مغز و اعصاب، که وسواس زیادی به احیای گوشت مرده دارد، بیماران خود را می کشد و جسد را زنده می کند.
زوج جوانی به نام «جیمی» و «لیزا» بسته ای بی نام و نشان حاوی یک عروسک خیمه شب بازی به نام «بیلی» دریافت می کنند. چندی بعد لیزا به طرز مشکوکی به قتل می رسد و «جیمز» برای کشف راز قتل «لیزا» به شهر زادگاهش می رود…
در یک شهر کوچک بعد از اینکه سمی مرموز منبع آب شهر را آلوده می کند، ساکنان شهر با خوردن آب دچار جنون شده و بعد از مدتی می میرند. در این شرایط عدهای از ساکنان که هنوز آلوده نشدهاند، برای زنده ماندن می جنگند.
سفری وحشتناک به دنیای پر پیچ و خم یک مرد از شکنجه و ظلم، که در آن یک زن جوان باید با جهنمی سادیستی و روانپریشی که قصد شکستن ذهن و بدن او را دارد، مقابله کند.
یک جامعه شناس قاتل از زندان فرار می کند و به خانه دوران کودکی خود باز می گردد.او متوجه میشود که خانهاش به خانه خیریه تبدیل شده است و شروع به کشتن دانشآموزان ساکن آنجا میکند...
یک دانشجوی جوان پزشکی آسیب شناسی مشکوک است که روح یک جسد مرده در سردخانه بیمارستانی که در آن کار می کند، همه کسانی را که جسد را اداره می کنند یا هتک حرمت می کنند، می کشد...
جان به تازگی توسط دوست دخترش اینگرید طردشده است. آن روز او به خود اجازه می دهد تا به دنیایی عرفانی و ترسناک اغوا شود، جایی که نمی توان حقیقت را از دروغ جدا کرد...