در یک آسایشگاه روانی، به بیماران برای مطالعهی روانپزشکی، فیلمهای ترسناک نشان داده میشد. همهی آنها دیوانه شدند و حالا همان فیلمها دوباره کشف شدهاند...
در این دنباله برنده جایزه، گنگسترها یک سال بعد زندگی خوبی دارند. جک، سم، و توبین با مردی در حال مرگ روبرو میشوند که به آنها خبر میدهد یک فرد روانپریش در شهر نزدیک، مردم را گروگان گرفته است. وقتی او اشاره میکند که مکس کاستلی یکی از گروگانهاست، گنگسترها تمام توجه خود را به این شرور جدید معطوف میکنند به این امید که یکی از اعضای خانوادهشان را که فکر میکردند مرده است، نجات دهند.
دختری کم شنوا مریم مقدس را ملاقات می کند و ناگهان شنوایش را بدست می آورد و شفا می گیرد. در حالی که مردم برای دیدن او سرازیر می شوند، حوادث وحشتناکی رخ می دهد.
یک دختر مدرسه ای وجود دارد که اره برقی شخصی خود را حمل می کند. او مورد حمله جسدی قرار گرفت که یک روز توسط همکلاسی اش ساخته شده بود. او نمیداند که چرا توسط یکی از همکلاسیهایش مورد حمله قرار گرفته است. برای یافتن پاسخ او به پایگاه دشمن می رود. در آنجا او متوجه دلیل حمله می شود...
هرج و مرج دو نفره مرگبار از آدمکشان دیوانه را پس از میزبانی یک تورنمنت وحشیانه و بدون محدودیت در داخل قفس فولادی شوم احاطه شده توسط سیم خاردارهای تیغی پس از اغوا کردن مدل های گرسنه و مشتاق به جنگل های کلمبوس، اوهایو با یک جایزه دنبال می کند. خوب است که درست باشد درست همانطور که آنها جریان را بر روی یکدیگر می چرخانند، یک زن مرموز و ترسناک خشن، به معنای واقعی کلمه با
عروسک خزنده شارلوت با تمام داستان های جدید شوک و نفرت بازگشته است. شارلوت شما را به سفری اخروی از داستان های ترسناک وحشت غیرقابل توصیف می برد که شما را به وجد می آورد و آرام می کند...
روشندا جیمز که ناامید از جلب محبت یک مرد است، از قتل و جادوگری استفاده می کند تا خود را به عنوان یک اغواگر زیبا جلوه دهد. هیچ مردی نمی تواند در برابر عنکبوت بیوه سیاه مقاومت کند...
داستان این فیلم ترسناک و رازآلود که در دههی شصت در انگلستان روایت میشود، دربارهی "بلیک کانینگهام" و مادر بیمارش است که مجبور میشوند به یک خانهی بزرگ نقل و مکان کنند تا از پدربزرگ در حال مرگش مراقبت کند، اما خیلی زود متوجه اتفاقاتی میشود که …
استفانی، دانشجویی که از یک کابوس خشونت آمیز تکراری رنج می برد، به خانه برمی گردد تا تنها کسی را که ممکن است بتواند این چرخه را بشکند و خانواده اش را از مرگ وحشتناکی که ناگزیر در انتظار همه آنهاست، نجات دهد، پیدا کند.
هیجران حدود یک سال پیش شوهر خود را از دست می دهد و هیجران که نمی تواند نبود همسرش را بپذیرد روزهای سختی را پشت سر می گذارد. او با کمک دخترش گیزم از حمایت روانی برخوردار می شود. هیجران که داروها را به طور منظم مصرف نمی کند ، نمیتواند از این وضعیت رهایی یابد...